سرویس
کتابخانه دانشگاه ما اینطور است که میروی هرچند تا کتاب که میخواهی امانت میگیری برای مدت نامحدود؛ مگر اینکه کسی کتاب(ها) را recall کند و یا اینکه فارغالتحصیل شوی. یعنی کلی هم خوشبهحال کتابخانه خواهد شد که کتابها را طولانی مدت ببری، بسکه جا ندارند و ظرفیتشان پر است. کتابخانهی اینجا هنوز از این دیوارها و قفسههای متحرک ندارد که جای بیشتری در اثر کنار هم قرار گرفتن قفسهها برایش پیدا شود. گمانم بیشتر کتابخانههای بزرگ از این راه استفاده میکنند. (دانشگاه مکمستر که بودم، چند طبقه از کتابخانهی
Mills دیوارها و قفسههای متحرک داشت.)
حالا یکسالی میشود که حجم کتابهایی که برای پایاننامهام امانت گرفتهام هر روز بیشتر و بیشتر میشود. یعنی هربار که با استادم جلسه داشتهایم یا به موضوع جدیدی برخوردهام رفتهام چند جلد دیگر کتاب پیدا کردهام و بردهام خانه یا اتاق کارم که به مرور بخوانمشان. بعضیها را خواندهام بعضی هنوز توی صفاند از بعضیهایشان هم چند بخش خواندهام و هنوز کارشان دارم.
دیروز میبینم کسی recall زده روی ۱۵ تا از کتابهای من؛ یک هفته فرصت دارم کتابهایی را که او خواسته پس بدهم. لیست را که نگاه میکنم میبینم تمام منابع اصلی پایاننامه من است؛ حتی حوزهی تخصصی کسی که کتابها را فراخوانده احتمالا بسیار نزدیک است به کار من. بعد فکر میکنم بروم پیدایش کنم ببینم دارد چهکار میکند که دقیقاً همین کتابها را لازم دارد؟ فکر میکنم حالا او کتابهای من را میبرد من مال او را. فکر میکنم خوب است ببینمش بهش بگویم کدام این کتابها چرت است و چیزی تویشان پیدا نمیشود و کدامها را باید دقیق بخواند...