مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

این‌جا درونیات من است؛ مکشوف، رنگ‌هایش را می‌نگارم. این‌جا گاهی بلند فکر می‌کنم، گاهی زمزمه می‌کنم، شاید گاهی هم داد بزنم درباره‌ی بعضی لحظاتم و دل‌مشغولی‌های این سال‌هایم.

بایگانی

هایکوهای رنگی او

چهارشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۸۹، ۱۲:۴۵ ق.ظ
حتی همین هانیبال با آن خروس‌هایی که کشید سال‌ها توی نقاشی‌های پر رنگ و لعابش هم من را یک جایی گیر می‌اندازد.

تو یادت نمی‌آید... ولی یک روز رفته بودیم موزه‌ی هنرهای معاصر و به یک مناسبتی چند تا از تابلوهای هانیبال هم طبقه‌ی اول بود. تو یادت نمی‌آید ... ولی نزدیک همان در ورودی هم یک‌سری عکس بود که حالا عکس‌ها را یادم است -- عکس باد بود؛ حرکت باد در کویر در سه عکس سیاه و سفید-- ولی عکاسش* در خاطرم نمانده. تو یادت نمی‌آید ... ولی همین هانیبال را من تازه چند ماه قبل از آن نمایش‌گاه کشف کرده بودم و خر کیف بودم از دیدن کارهایش از نزدیک. تو یادت نمی‌آید، من هم فقط طبقه‌ی اول را یادم است بعدش نمی‌دانم چطور گم شدیم.

(+)

* امروز (28 مهر) یادم آمد که بود؛ برحسب تصادف.

۸۹/۰۶/۲۴

نظرات  (۱)

۲۴ شهریور ۸۹ ، ۱۰:۵۴ بانو بدون او
سلام

روحش شاد...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">