به بهانهی ایام حج - باران
سال پیش این روزها ما هم در صحن کعبه بودیم قاطی مهمانهای خدا. تصاویر پیشنوشته شدهی من بعد از یکسال هنوز تمام نشدهاند. امروز دمدمهای نماز مغرب به ساعت مکه کانال سعودی را روشن کردم و دیدم زیر نویس کرده «مطرنا بفضلالله». یاد سال پیش افتادم. ظاهرا این فصل، فصل بارندگی در عربستان است. اگر روز هشتم و نهم و دهم باران ببارد البته چادرهای عرفات و منی آب میگیرند و اصلا میشود یک وضعی ولی همان هم خوب است. اصلا باران ببارد و در صحن خانهی خدا باشی انگار تازه دوزاریت میافتد که باران چه رحمت لطیفیست. داشتم نگاه میکردم که همهی صحن خیس شده بود و چرخش طواف بسیار کند بود. حجر اسماعیل را بسته بودند و آب ناودان همینطور شره میکرد روی زمین. مردم عوض طواف دستهایشان به سمت آسمان بود و دعا میخواندند اغلب.
سال پیش باران نیامد و عید قربان گذشت. دو سه شب بعدش بلندگوهای حرم اعلام کردند که فردا شیخ شریم نماز استسقاء میخواند بعد از طلوع آفتاب. یادم است بعد از نماز صبح خوابمان میآمد و خسته بودیم ولی همانجا توی صحن نشستیم تا صفهای شکل گرفت. حدود ساعت هشت صبح نماز را خواند. در قنوتش ضجهوار میگفت نستغفرالله و دعاهای دیگر. در خطبهی بعد از نماز هم یکبند گفت مردم رو به سمت خدا کنید و طلب بخشش کنید (لینکش را الان پیدا کردم). هی بلند خدا را به اسمهای مختلف صدا کرد و طلب باران کرد و گریه کرد. به وحید گفتم حس نمیکنم توی طلبش، توی لحنش خضوع است - البته خدا بهترین حاکمان است، ولی من یاد سنت استسقاء در روایاتی که دیدهبودم -خیلی سال پیش- میافتادم. چیزیش شبیه آنها نبود. باران هم نیامد.