مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

این‌جا درونیات من است؛ مکشوف، رنگ‌هایش را می‌نگارم. این‌جا گاهی بلند فکر می‌کنم، گاهی زمزمه می‌کنم، شاید گاهی هم داد بزنم درباره‌ی بعضی لحظاتم و دل‌مشغولی‌های این سال‌هایم.

بایگانی

راهِباً راغِباً راجیاً خائِفاً ...

شنبه, ۶ شهریور ۱۳۸۹، ۰۱:۴۴ ب.ظ
یک‌شنبه صبح‌ها جلسه‌اش مخصوص خانم‌ها بود. می‌رفتیم می‌نشستیم آنجا تا می‌آمد. سال‌های اول دانش‌جویی‌مان بود و کرور کرور سوال ریز و درشت. نیت می‌کردیم و می‌رفتیم؛ معلوم بود هر جلسه دنبال پیدا کردن سرنخ کدام سوالیم که تا حرف‌هایش به آخر نرسیده، گرفته‌بودیم جواب را. گاهی هم سوال نبود؛ می‌رفتیم که سوال را پیدا کنیم اصلاً (می‌شد حکایت آن مردی که شترش را گم کرده بود و دنبالش می‌گشت؛ کسی هم که شتری نداشت پیش افتاده بود که شتر نداشته‌اش را پیدا کند. آخرسر هم اولی شترش را پیدا کرد و هم دومی).

امشب هوای آن روزها بود در سرم. همه‌ی هزار سوالم را گذاشته بودم لای کتاب و ورق‌هایم و خلع سلاح رفته بودم که چیزی پیدا کنم. و او برایمان خواند مَّا جَعَلَ اللَّـهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ1 که اَلقلبُ حرَمُ اللهِ فلا تسکنْ حرَمُ اللهِ غیرَاللهِ2

...

پ.ن. 1: می‌خواهم نور شوم بپاشم روی لحظاتت.

پ.ن. 2:‌ امشب اصلاً خوب خوب بود از همان لحظات اولش؛ از همان وقتی که از بین ردیف‌ردیف صندلی و آدم صدای آشنایی سلام کرد و چشم‌های من برق افتاد از خوشی.

1- احزاب 4

2- امام صادق -- بحار الأنوار ج67 ص25

۸۹/۰۶/۰۶

نظرات  (۵)

اشتباه می‌کردم؛ این رسمِ قلمِ شماست که کلمات‌ را در توصیف به توانِ دو می‌رسانید و اصلا منحصر به «هُل‌هُل» نبوده ظاهرا.




تا حالا دقت نکرده بودم.
۱۰ شهریور ۸۹ ، ۰۱:۱۱ بانو بدون او
ملتمس بانوی آن سوی آبها...برای آرامشت دیشب که دلم زیر قران بود دعا کردم.
۰۸ شهریور ۸۹ ، ۰۳:۱۵ بانو بدون او
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام




علیک السلام خانوم
۰۷ شهریور ۸۹ ، ۱۵:۳۳ زهراانتظاری
داشتم می خواندم یاد کلاس خانم قاسمی افتادم. پنج شنبه صبح ها می رویم.
عجیب این شاگرد بوی استادش را می دهد! خنک است صورتش، صدایش، لحنش، اصلأ همه اش خنکی است. هرم دنیا از کنارش رد هم نشده!
خیلی جایت خالی است.




سلام برسان زهرا؛ سلام برسان
۰۶ شهریور ۸۹ ، ۱۴:۰۲ بانو بدون او
سلام

منم دارم تفسیر او را گوش می دهم این روزها....

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">