مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

این‌جا درونیات من است؛ مکشوف، رنگ‌هایش را می‌نگارم. این‌جا گاهی بلند فکر می‌کنم، گاهی زمزمه می‌کنم، شاید گاهی هم داد بزنم درباره‌ی بعضی لحظاتم و دل‌مشغولی‌های این سال‌هایم.

بایگانی

عاشقانه‌های او (4)

چهارشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۸۹، ۰۱:۲۷ ق.ظ

نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ

(حجر: ٤٩ )

این آیه‌ها را خوانده‌ای برای همین روزهایم؟

همین روزهایی که دلم می‌لرزد از تمام شدنشان

که نفسم بند می‌آید وقتی این‌طور کم می‌شوند وقت شمردن

و تو باز می‌خوانی

وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ (بقره: ١٦٠)

که دلم روشن شود از رحمتت
۸۹/۰۶/۱۰

نظرات  (۱)

۱۰ شهریور ۸۹ ، ۰۲:۳۵ بانو بدون او
سلام

به رحمتش امید دارم...زیاد

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">