شب هشتم
صبح اکرم خانم پیغام داد برای این سهشب و ظهر عاشورا دو اتاق دیگر برای بچههای ۳ تا ۵ سال میخواهیم اضافه کنیم میآیی برای کمک؟ گفتم ۷ میرسم. وقتی رسیدیم مسجد و نماز خواندم با آیه رفتیم کلاس بچههای کوچکتر. اکرم خانوم یادآوری کرد که فقط بچهها دو سال و نیم به بالا را بگیریم چون جمعیت زیاد است. بچههای زیر دو سال و نیم با مامان/باباهایشان باید بروند در اتاق نوپاها. کسی خوراکی در کلاس نخورد و روی میز نایستد و کسی پوشک بچه را در کلاس عوض نکند. یک برگه هم مثل هر شب آماده کردیم که اسم بچه و اسم پدر/مادرش و شمارهشان را بنویسند و تذکر باید میدادیم که لطفا گوشیهایتان را چک کنید هر به چند وقت، بچه ممکن است دستشویی بخواهد برود یا گریهاش بگیرد یا هرچه. روی برچسبهای سفید بزرگتر هم اسم بچه و شمارهی مامان/باباش را باید مینوشتیم و میچسباندیم پشت بلوزش. آیه را ساعت ۸:۳۰ بردم تحویل برنامهی بچههای ۵ -۱۲ سال دادم مثل شبهای پیش. سر راه غذا گرفتم و برگشتم به همان کلاس. اکرم خانوم آمد گفت هنوز فرش نینداختهاند برای آن دو اتاق و نمیتوانیم بازشان کنیم امشب. لازم نبود آنجا بایستم دیگر. رفتم سالن انگلیسی که سخنرانیاش شروع شده بود. حتما چیزی را باید میشنیدم امشب که باز قرار شده بود پای سخنرانی بنشینم. شیخ امین از تقوا میگفت. نه اینکه مستقیم از تقوا بگوید، از معاویه و حرفایش با یزید و عبدالله بن زبیر و اینها میگفت. داشت موضع آدمهای تاریخ را نشان میداد که گریز زد به ابوذر و از نهجالبلاغه خواند ولَوْ أَنَّ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرَضِینَ کانَتَا عَلَی عَبْدٍ رَتْقاً ثُمَّ اِتَّقَی اَللَّهَ لَجَعَلَ اَللَّهُ لَهُ مِنْهُمَا مَخْرَجاً ... گاهی خدا با صریحترین کلمات با آدم حرف میزند.
از اول مجلس میدانستم از در هر سالنی وارد شوم، بیرون نخواهم آمد تا آخر برنامه. همهی مجالس به همهی زبانها داشتند روضهی ولدی علی میخواندند. سالهاست روضهی شب هشتم برای من از همهی شبها سنگینتر است. دکتر ن (مدیر جدید مدرسه) شروع کرد اولین نوحه انگیسی را خواند و من غافلگیر شدم از اینکه این روضه را به هر زبانی بخوانند میگریاند از بس تکهتکه است. عزاداری این سالن که تمام شد رفتم پیش آیه. آنجا تازه شروع کرده بودند سینهزنیشان را. همهشان دستبند یاحسین و یا قمربنی هاشم بسته بودند. پدر مادرهای بیشتری هر شب میآیند اینجا اینقدر که تعریفش زبان به زبان گشته. بچهها تمام نوحهها را تقریبا حفظ شدهاند و برای دستهی شبهای آخر آمادهاند.