آن شب اردیبهشت*
يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۹:۴۵ ب.ظ
بهار شد
سال نو شروع شد
کرونا دنیا را گرفت و در خانهها حبس شدیم
همهی اینها دلیل نمیشود من از بهترین دوست این سالهایم دل کنده باشم. ماه مبارک امسال شروع شد و باز من را غرق در شگفتی کرد. از همان شب اولش ته چشمهام درخشید از ذوق. از آنهمه ساز زنده. از عشقیها. از عکسها...
* همان ترانهی شهرزاد
۹۹/۰۲/۱۴
سلام نرگس جان
مکشوف عزیز!
دیروز که داشتم سورهی قصص رو میخوندم، اونجا که مادر موسی با الهامی از خدا موسی رو تو نیل رها میکنه، به کلمهی «ربط» رسیدم: خدا میگه قلب مادر موسی رو به خودم ربط زدم. مثل تمام دفعات قبلی که این آیه رو میخوندم یاد پست وبلاگ شما افتادم، همون وبلاگ قدیمی. من این رو از شما به یادگار دارم و هر وقت به اینجا میرسم قلبم گرم میشه و یاد شما میافتم. الان هوس کردم دوباره اون پست رو بخونم. به امید اینکه به آرشیو وبلاگ قدیمی برسم مکشوف رو سرچ کردم و رسیدم به این خانهی جدید.
چه برکتی! چقدر خوشحالم که از نو تو وبلاگ می نویسید. 😊