مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

این‌جا درونیات من است؛ مکشوف، رنگ‌هایش را می‌نگارم. این‌جا گاهی بلند فکر می‌کنم، گاهی زمزمه می‌کنم، شاید گاهی هم داد بزنم درباره‌ی بعضی لحظاتم و دل‌مشغولی‌های این سال‌هایم.

بایگانی

یادداشت دیر هنگام شب ۱۷ بهمن

چهارشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۸، ۰۳:۳۳ ب.ظ

نوشته‌هایی که درباره‌ی کاشفان قطب خوانده‌ام همیشه من را بیش از سرگذشت کسانی که فضانورد بوده‌اند یا کاشفان کف اقیانوس‌ها و معادن به خود جذب کرده‌اند. کاشفان قطب با چیزی مواجه شده‌اند که من اصلا خیال رویارویی با آن را به ذهنم راه نمی‌دهم: دوام آوردن در سرما، چشم در چشم طبیعت وحشی یخ‌زده شدن.

شاید به همین علت برایم جذاب است. چون می‌دانم برای من آدمی که سفر اکتشاف قطب را شروع می‌کند، از همان لحظه‌ی ایده‌پردازی تا روزی که بازگردد (یا یخ بزند) خودش را با چیزی مواجه کرده که من قدرت مواجه شدن با آن را ندارم.

سرما من را فلج می‌کند. بدن و ذهنم با هم یخ می‌زند. ۱۳ زمستان کانادایی هم بهم کمک می‌کند که بدانم این‌ها ذهنیات و خیال‌بافی‌های من نیست. می‌دانم درد استخوان‌سوز را. آن وزش باد قطبی که تمام مویرگ‌ها و پرزهای داخل بینی را به یخ تبدیل می‌کند، می‌شناسم. خون افتادن پوست صورت از برخورد ذرات کریستالی قطرات آب شناور در هوای اطراف را دیده‌ام، تجربه کرده‌ام.

من آدم مواجه شدن با قطب نیستم. برای همین سرگذشت آدم‌هایی که همچین فکری در سر داشته‌اند و برنامه ریخته‌اند و عمرشان را پای تحقق این آرزوی گذاشته‌اند برایم شگفت‌انگیز است. به نظرم زیادی قدرتمند‌ اند. زیادی بلندپرواز اند. زیادی ماجراجو هستند. ولی بیش از همه، اراده‌ی سهمگین و وحشتناکی دارند؛ ملغمه‌ای از دیوانگی و عقل، خوبی و بدی، زشتی و زیبایی.

 

من آدم خیال‌پردازی در سرما و برای سرما نیستم. ولی در سی و هشت‌ سالگی فهمیدم هر آدمی قطب خودش را دارد. که یک روز باید فتحش کند. کشفش کند. بعد بنشیند از خانه‌ای که روی تپه‌های قطبی برای خودش ساخته، به طلوع کمرنگ و ولرم خورشید نگاه کند و شکلات داغ فلفلی‌اش را بخورد که جانش گرم بماند.

 

۹۸/۱۱/۳۰

نظرات  (۲)

۰۸ اسفند ۹۸ ، ۲۲:۴۱ خواننده خیلی قدیمی

سلام در این شب و روزهای رجب دعا کنید ما رو خانوم. ممنون خیلی دلمون تنگ اینجا بود چقدر خوب برگشتید.

پس خسته نباشی حسابی...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">