شارع میخانه
يكشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۰:۳۷ ب.ظ
صدای کافی میآمد. چشمم به آیه بود که سایهاش از پشت پردهی حریر پیدا بود و نبود. با بچههای دیگر پشتیهای آن سمت مسجد را روی هم سوار کرده بودند و بساط اسببازیشان به راه بود. جشن نیمهی شعبان کوچک دلنشینی بود. صدای کافی من را پرت میکند به کودکیام. به نوار کاستهای بابا. داشت داستان انار را میگفت. داشتم برای بار هزارم میشنیدم و دندانهایم را روی هم فشار میدادم که آن صدایِ عتابآلودِ «مگر ما صاحب نداریمِ»ش راه اشک را باز نکند. دستمال در مشتم مچاله شده بود. لحن محزون وَ أَبْلَیْتُ شَبَابِی فِی سَکْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْکَ او میچرخید در ذهنم.
رقیق شدهام باز، ماه مبارک نزدیک است.
۹۷/۰۲/۱۶