مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

این‌جا درونیات من است؛ مکشوف، رنگ‌هایش را می‌نگارم. این‌جا گاهی بلند فکر می‌کنم، گاهی زمزمه می‌کنم، شاید گاهی هم داد بزنم درباره‌ی بعضی لحظاتم و دل‌مشغولی‌های این سال‌هایم.

بایگانی

تنهایی‌سفر

سه شنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۶، ۰۷:۲۷ ب.ظ

آمده‌ام تورنتو برای شرکت در کنگره‌ی علوم اجتماعی و علوم انسانی کانادا. هر سال یکی از دانشگاه‌ها میزبان کنگره می‌شود. ۳۰۵ انجمن در گرایش‌های مختلف، هم‌زمان نشست برگزار می‌کنند در دو هفته. اولین‌بار است در انجمن مطالعات ارتباطات و رسانه مقاله ارائه می‌کنم. با این‌که همیشه روی مبحث رسانه کار کرد‌ه‌ام ولی قبلا عضو انجمن جامعه‌شناسی بودم. سال پیش مقاله‌ام را فرستادم برای انجمن مطالعات ادیان که ازش استقبال هم شد ولی کنفرانس هم‌زمان شد با اسباب‌کشی به امریکا و من شرکت نکردم. امسال مقاله‌ام درباره‌ی دین‌داری شبکه‌ای‌ست.  


چند هفته قبل از آمدن به این فکر کردم که آیه را با خودم بیاورم یا نه. چندبار ازم پرسیده تو چه کار می‌کنی. هنوز نمی‌تواند تصور کند که من وقتی درس می‌خوانم و این‌همه می‌نویسم و می‌نویسم و می‌نویسم و کنفرانس می‌روم و جلسه دارم، یعنی دارم چه‌کار می‌کنم. سال پیش چون دانشگاه آمده بود و اتاق کارم را دیده‌ بود، برایش کم‌تر سوال پیش می‌آمد. یک‌بار که مهدکودکش تعطیل بود و من کلاس داشتم، بردمش با خودم سر کلاس. برایش خوراکی و وسایل نقاشی برده بودم که یک ساعت اول را با همان‌ها تاب آورد. ساعت دوم، نمی‌توانست روی صندلی بند شود. برایش کارتون گذاشتم ببیند. کنگره معمولا برای بچه‌دارها برنامه‌ی مهدکودک‌ روزانه برگزار می‌کند. ولی نمی‌خواستم برود آن‌جا. تمام نکته این بود که با من باشد. آخرش فکر کردم من دو روز کامل می‌خواهم از این سالن بدوم در آن‌ یکی سالن و سخنرانی پشت سخنرانی. بهش ممکن است سخت بگذرد. ولی سال بعد گمانم یکی از کنفرانس‌هایی که می‌خواهم بروم را با آیه بروم، برای تلطیف فضاهای رسمی هم خوب است. هدف پررنگ‌تری دارم از این‌کار که شاید روزی سر فرصت نوشتمش. ایده‌‌ی کلی‌اش این است:‌ درک ترکیب فضای غربی، زن محجبه، پذیرفته شدن، کنشگری اجتماعی، تعامل فرهنگی، ... این‌ها را باید تصویری بفهمد.


---


آمدنه وقتی نشستم توی هواپیما، یاد ماه مبارک پارسال افتادم که ایران بودم. حسین بلیت مشهد گرفت برایم. آیه را گذاشتم پیش مامان. عصر رفتم فرودگاه که شب‌قدر آخر را حرم باشم و صبح فردایش برگردم. در طول پرواز با دختر کناریم حرف می‌زدیم. او هم تنها می‌رفت. دانشجو بود. یاد سال‌های دانشجویی ایرانم افتادم. مثل عکس، فریم‌های تهران تا مشهد آمد جلوی چشمم، آن ذوق زیارت بعد از دو سال. انگار یک حلقه نگاتیو عکس را یک‌باره از زیر خرت و پرت‌های کشوی به‌هم ریخته‌‌ای در آوردند و ریختند جلوم. گوشی‌هایم را گذاشتم و All the light we cannot see را پلی کردم. فقط داستان است که می‌رهاند از خاطره. 


۹۶/۰۳/۰۹

نظرات  (۵)

"هوس سفر ندارى؟"
پاسخ:
روضه می‌خونی؟
خب مگه مجبورش کرده‌اند که بخونه؟ به‌قول آقای کیمیایی: بعضی‌ها با نیش‌زدن عاشقانه دارند!
یک لحن خودپسند ازخودمتشکری نوشته‌های اینجا، غالبا، دارد که حال آدم را بد می‌کند.
چقدر این ماه رمضان یادتونم چقدر یاد حس خوب زیارت شب قدری هستم. نمیدونم چرا. شایدم بدونم شااااید بخاطر همین روزمره گی در کنار هدف و دغدغه که تو این متن خیلی خوب نوشته نه تصویر شده :)
در هر صورت امیدوارم زندگی پربرکتی داشته باشید و حتی زمانیکه اونور دنیایید دعا میکنم زندگیت پر زیارت باشه ؛)

با عنوان و متن فکر دیگه ای هم تو ذهنم روشن شد. بعضی ترجمه ها از شازده کوچولو با عنوان مسافر کوچولو چاپ شده. مسافر کوچولو که تنهایی بخاطر خیلی چیزها سفر رو شروع کرد و بعد بخاطر "گل" اش با کلی علاقه بیشتر برگشت. نمیدونم چرا بازم یادتون می افتم :)  کلا الان در مقام نمیدونم قرار گرفتم :)))

زمانی و حالی و علاقه ای داشتید بازم کتاب شازده کوچولو رو بخونید :)
انیمیشن insideout هم مال پارساله ببینید برای زنگ تفریح
پاسخ:
سال‌هایی که بی‌زیارت می‌گذره خیلی چیزها کم داره. 
یاد چه چیزهای خوبی افتادی :)

Insideout روضه‌ی مصور بود برای من. از اولش هورهور گریه کردم تا آخر. راجع به بچه‌ها رقیقم خیلی. مخصوصا که حرف راجع به روح و روانشون باشه.
چه خوب بود این پست از جهاتِ مختلف. هم گویا بود و هم خلاصه. هم آکادمیک بود و هم زندگیِ روزمرّه. هم باور توش بود، هم هنر و ذوق. آن ایده‌ی قراردادنِ آیه در شرایط خیلی خوبه. تلطیفِ فضاهای رسمی رو هم قول می‌دم به احسنِ وجه از پس‌اش برمیاد :))
پاسخ:
کی‌برد طلایی رو گفتین کی بدم؟ :))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">