مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

این‌جا درونیات من است؛ مکشوف، رنگ‌هایش را می‌نگارم. این‌جا گاهی بلند فکر می‌کنم، گاهی زمزمه می‌کنم، شاید گاهی هم داد بزنم درباره‌ی بعضی لحظاتم و دل‌مشغولی‌های این سال‌هایم.

بایگانی

یک دم به ابد مانده

چهارشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۰۴ ق.ظ

از آن روزهاى عجیب پاییزى بود امروز. هنوز هم هست؛ مخصوصا حالا که نشسته‌ام اینجا لب رودخانه‌ى کنار دانشکده و صداى خروش آب به همه‌ى صداهاى عالم غلبه کرده. صبح که نشستم توى ماشین و با آیه که از پنجره‌ى اتاق خواب برایم دست تکان مى‌داد خداحافظى کردم، یک چیزى بیخ گلویم را رها نمى‌کرد. مال امروز صبح نبود البته. مال چند روز پیش بود. بعد از آن یادداشت آخر. بعد از آن سوال بى‌جواب، بعد از سفر، بعد از ... به هیچ موضوعی نمى‌توانم ارجاع بدهم. همه‌اش سه نقطه است این نوشته. که هیچ‌کس نفهد، خودم هم نفهمم. فقط همین را مى‌دانم که آن بغض پنهان وقتی از خیابان پرینس آو ویلز پیچیدم در هاگز بک و صحنه ى بدیع پاییز روى رودخانه را با آن مه صبحگاهى دیدم، ترکید و اشک‌هایم دیگر بند نیامد حتى تا همین حالا که ماشین را پارک کرده‌ام و نشسته‌ام لب رودخانه و به موج‌ها و کف‌هاى روى آب نگاه مى‌کنم. گرچه علیرضا قربانى هم با آن آلبوم «ای باران‌»ش بى‌تاثیر نبود و حتى آن مصاحبه‌ى رادیویى صبح درباره‌ى سرطان ریه که متخصص برنامه آنچنان صداى گرفته و افسرده‌اى داشت که ساعت ٧:٣٠ صبح آفتابى اتاوا را کاملا به روز خاکسترى تبدیل کند. 

گاهى شرایط اینطور است. مى‌خواهى بنویسى ولى نمى‌توانى به هیچ‌گوشه‌ای از این عالم و آدم نشانه بدهى که مى‌خواهى از چه حرف بزنى. 

دوستم پرسید به زیارت اربعین مى‌رسى امسال؟ گفتم مگر معجزه شود. حالا نشسته‌ام به آب نگاه مى‌کنم. گمانم معجزه شده است. معجزه براى من همین‌جا لب این رودخانه است و خورشیدى که امروز با تمام قوا مى‌تابد و هواى پاییز و این کوله‌پشتى پر از کتاب و طرح تحقیقى که فردا نوبت ارائه‌اش است و همین اندوهى که اگر نکشدم لابد آدم ترم مى‌کند.


دوست داشتن چیز غریبى است 

۹۴/۰۸/۱۳

نظرات  (۲)

عالی
توروخدا آیه مریضی خاصی داره؟ :((((
پاسخ:
نه نه نه :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">