مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

این‌جا درونیات من است؛ مکشوف، رنگ‌هایش را می‌نگارم. این‌جا گاهی بلند فکر می‌کنم، گاهی زمزمه می‌کنم، شاید گاهی هم داد بزنم درباره‌ی بعضی لحظاتم و دل‌مشغولی‌های این سال‌هایم.

بایگانی

you are my sunshine my only sunshine*

پنجشنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۲، ۱۱:۲۱ ب.ظ

دقیقا 11 روز دیگر آیه یک‌ساله می‌شود. دو ماهی‌ست دارم فکر می‌کنم راجع به این‌که چطور تولد بگیرم برایش که زیاد سختش نباشد. بچه‌ها معمولا روز تولدشان خسته و کسل‌اند در این سن. چون مامانشان چند روز درگیر کارهاست و روز تولد هم توجه بیش‌تر به مهمانی و مهمان‌هاست تا بچه‌ی متولد شده. فکر می‌کردم بچه چه گناهی کرده که ما می‌]خواهیم برایش به زور خاطره بسازیم. خاطره‌ای که یادش نمی‌ماند و فقط عکس و فیلم‌هایش را پس‌فردا می‌بیند و کیف می‌کند احتمالا. تصمیم گرفته‌ام یک‌طوری برگزار کنم مهمانی را که همه‌چیز را روزهای قبل آماده کرده باشم وقتی آیه پیش پرستارش است و روز خود مهمانی بیش‌تر پیش آیه باشم. امیدوارم بشود. 

برای کادو هم خیلی فکر کردم. دوست داشتم چیزی برایش آماده کنم که یادگاری بماند از سال اول تولدش. به این نتیجه رسیدم که یک کتاب‌چه‌ی عکس درست کنم و خودم و وحید حاشیه نویسیش کنیم. با گل و بلبل و تزئینات. باید همین حالا بلند شوم تا آیه نیست بروم خرید و خنزپنزهای مربوطه را بخرم. عکس‌ها را انتخاب کنم از میان میلیان تا عکسی که در این یک‌سال ازش گرفتیم و غیره. همین حالا نشسته بودم فایل عکس‌ها را نگاه می‌کردم چند تا فیلم روز تولدش را دیدم و هورهور گریه کردم. چرا واقعا آدم این‌قدر احساساتی می‌شود در این لحظات؟

*You Are My Sunshine My only sunshine. You make me happy When skies are grey. You'll never know, dear, How much I love you. Please don't take my sunshine away.

۹۲/۰۷/۱۱

نظرات  (۶)

نرگس جان, برای تولد ١ سالگی یک ایده خیلی خوب که اینجایی\ ها دارن هم smash cake هست. من برای نیکی گذاشتم و واونم خیلی ذوق کرد و حسابی گند زاد به سر تا پاش! به خصوص که کلا هم اولین بارش بود که کیک خامه ای میخورد ؛)
:))
احساساتی شدم آخه. رفتم به آینده‌ی دور، به بزرگی‌های آیه، کتاب‌چه‌ی عکسو تصوّر کردم. شما و آقاوحید رو. یک حسّی قلبم رو فشرد.
3>

پاسخ:
پاسخ:
این چیه آخه مگه اینجا خداى نکرده فیس‌‌بوکه؟ :))))
خیلی تبریک میگم :)
ایده فوق العاده ای بود . انشاالله هر وقت مادر شدم یه همچین کاری واسه دخترم انجام میدم . با اجازه صاحب اثر البته :)
ایده خوبیه...سالگرد مادر شدنت مبارک
منم گاهی که عکس هامو نگاه میکنم بغض میکنم..
هدیه جالب و موندگاری میشه و ارزش معنوی زیادی خواهد داشت برای آیه جون..

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">