مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

این‌جا درونیات من است؛ مکشوف، رنگ‌هایش را می‌نگارم. این‌جا گاهی بلند فکر می‌کنم، گاهی زمزمه می‌کنم، شاید گاهی هم داد بزنم درباره‌ی بعضی لحظاتم و دل‌مشغولی‌های این سال‌هایم.

بایگانی

فصل گردوی تازه هم می‌گذرد

سه شنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۲، ۰۷:۳۸ ق.ظ
دکتره گفت این خنده را با یک دنیا پول هم نمی‌توانی بخری. خنده‌ی آیه که تو بغل من آرام و قرار نداشت و می‌خواست بپرد عینک دکتر را بکند از چشمش را می‌گفت. یک‌هو یادم افتاد من قول داده بودم به خودم هیچ لحظه‌ای از لحظات خوشی‌آور با آیه بودن را از دست ندهم؛ که داده‌ام این یکی دوماه. دلم خالی شد. اصلا یادم رفت که دو هفته‌است باز نشانه‌های دندان درآوردنش خسته کرده من را. عصبی و نا آرام که بودم این حال آیه هم شده بود مزید بر آن‌ها. باز شب‌ها نمی‌خوابد و ساعتی یک‌بار باید جایش عوض شود و پوست پاهایش سوخته و این‌ها. یادم رفت برای بار دوم بود که آمده بودم دکتر برایش در عرض این ده روز. یادم رفت این یک ماه هر روز کم‌تر از 5 ساعت خوابیده‌ام. 

عوضش یادم آمد چقدر خوش می‌شوم از این‌که وقتی از خانه می‌آیم بیرون آیه برای همه‌ی عابرین دست تکان می‌دهد و آن هفته در صف پرداخت یک فروشگاه وقتی خانوم جلویی برایش دست تکان داد و گفت «های» آیه هم دست تکان داد و - خیلی شیک - با هم لحن گفت «های». (حالا هی من خودم را بکشم از صبح تا شب دست تکان بدهم بگویم «سلام»). امروز بعد از دکتر باید چند جای دیگر هم می‌رفتم و هوا هم ناجوان‌مردانه گرم بود. آیه دوبار به من گفت «هاب» البته منظورش آب بود. خلاصه که یادم می‌رود این لحظات را وقتی این‌قدر درگیر است ذهنم و حالم بد است. دکتره خوب آدمی بود. 


۹۲/۰۵/۲۹

نظرات  (۶)

حالا چه اصراریه هی بگید حالتون خوب نیست واینروزها لعنتیه ولی نگید قضیه چیه؟! این توهین به منه مخاطب شماست خب!

پاسخ:
پاسخ:
اصرارى نیست شما بیاین اینجا رو بخونین البته
گردو کجای نوشته بود
الهی شکر
۳۰ مرداد ۹۲ ، ۰۸:۵۵ آقای دیوانه
شکر...
ای جااان
خدا حفظ کنه این کوچولوی شیرینو :)
دکتره خوب آدمی بود
و زمان پر شتاب می گذرد و بچه ها بی نگاهی به دل ما برای بزرگ شدن در عجله اند
ای ی ی ی ی خدا ا ا اا ا
اما مهم اینه که با همه ی کار و بار حواسمون به معجزه ها و دقایقی که می گذرد هست
جالب بود
موفق باشید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">