و گر به جام برم بی تو دست در مجلس ...
شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۲، ۱۱:۵۳ ق.ظ
بعد از پست دیشب، همینطور داشتم صفحهى مبایلم را نگاه مىکردم که عدد تقویمش شد یک. گفتم اِ چه ناغافل اردیبهشت شد. هرچند اردیبهشت تقویمى اینجا تطابقى با طبیعت بیرونى ندارد به واقع - تگرگ و سرما و اینهاست هنوز اینجا؛ فروردین هم نشده چه برسد به اردیبهشت. ولى خب آدم است دیگر. یاد آن سال شیراز مىافتد و عطر بهارنارنجهاى کوچه خیابان. شبی که سروهاى آن باغ نقرهاى رنگ بودند. و سعدى! چه روزهاى اردیبهشتىاى داشتهام من با سعدى.
امسال فال حافظ نگرفتیم سر سال تحویل، عوضش مائده برایم فال سعدى گرفته بود و خوانده بود و فرستاده بود. «میان باغ حرام است بى تو گردیدن». باید امروز بروم از لاى جعبههاى کتاب، آن کلیات سبز رنگ سعدى را پیدا کنم و غزل بخوانم فوت کنم توى هوا. شاید یادش بیفتد که بهار است؛ اردیبهشت است.
۹۲/۰۱/۳۱