شامـــ غریبانــ
يكشنبه, ۵ آذر ۱۳۹۱، ۱۰:۵۲ ق.ظ
گفتهاند سیدالشهداء قبل از غروب آفتاب روز دهم شهید شد؛ این را از روی حال دلت هم میفهمی. آن آشوب و سرگردانی دل و شلوغی و همههی توی سر، همان ساعتها تمام میشود. مبهوت میشوی؛ مبهوت. گمان نکنم دیگر اشکت هم دربیاید. تمام شده ماجرا.
گفتهاند زینب (سلام خدا بر او) آن شب زنان و بچهها را آرام میکرده ... بارها پیش آمده که در طول مراسم شام غریبان، همان وقت سخنرانی و نوحه، من و دوستانی که این ده روز دویده بودیم برای مراسم، گوشهای آرام خوابمان ببرد بس که همهی چراغها خاموش است و شمع روشن کردهایم و نوحهها محزون و آرام است. انگار نفَس زینب طول همهی اعصار را طی کرده باشد ...
پ.ن. نوشتهی پارسال است
گفتهاند زینب (سلام خدا بر او) آن شب زنان و بچهها را آرام میکرده ... بارها پیش آمده که در طول مراسم شام غریبان، همان وقت سخنرانی و نوحه، من و دوستانی که این ده روز دویده بودیم برای مراسم، گوشهای آرام خوابمان ببرد بس که همهی چراغها خاموش است و شمع روشن کردهایم و نوحهها محزون و آرام است. انگار نفَس زینب طول همهی اعصار را طی کرده باشد ...
پ.ن. نوشتهی پارسال است
۹۱/۰۹/۰۵