مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

این‌جا درونیات من است؛ مکشوف، رنگ‌هایش را می‌نگارم. این‌جا گاهی بلند فکر می‌کنم، گاهی زمزمه می‌کنم، شاید گاهی هم داد بزنم درباره‌ی بعضی لحظاتم و دل‌مشغولی‌های این سال‌هایم.

بایگانی

Tuning ideas

پنجشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۱، ۰۹:۲۶ ق.ظ
آدمی که من باشم الان چندساعتی‌ است که دچار حس شدید خسران شده. یادم نمی‌آید که تا به‌ حال این‌جا راجع به شیعیان خوجه چیزی نوشته‌ام یا نه. تاریخ بلند و بالایی دارد شیعه‌گی این‌ها.  قسمتی از اهالی جنوب شرق آسیا و پاکستان و تا بخشی از افریقا - زنگبار و غیره - به خوجه معروفند که اکثریت شیعه‌‌ی دوازده‌ امامی‌اند. جمعیت کثیری‌شان غرب‌نشین‌اند بخصوص انگلیس و امریکا و کانادا. چون از نسل‌های بسیار قدیم، ساکن غرب شده‌اند زبان انگلیسی را خوب حرف می‌زنند و خودشان را در جامعه جا انداخته‌اند. تا این‌جا که من دیده‌ام خیلی‌شان پزشک و حقوق‌دان‌اند و جزو قشر مرفه جامعه به حساب می‌آیند. آدم‌های بسیار وقت‌شناس و منظم مرتبی‌ هم هستند. ساکن هر شهری که شوند پیش از آن‌که برای خودشان خانه بخرند، حسینیه‌ای برپا می‌کنند برای نماز و مراسم مذهبی. خیلی‌هاشان فکر می‌کنند ایران مدینه‌ی فاضله‌ست از این جهت گاهی که من حرف می‌زنم راجع به ایران چشم‌هایشان گرد می‌شود قد گردو چون با چیزی که تصور می‌کنند متفاوت است. اگر گذارتان مشهد و قم بیفتند می‌بینیدشان. مخصوصا تابستان‌ها می‌آیند تور ایران و عراق و سوریه و عربستان برای زیارت. دو حسنیه‌ی خوجه در شهر ما وجود دارد که برنامه‌های خوبی برگزار می‌کنند. مثلا هر شب ماه رمضان برنامه‌ی قرآن و دعا و نماز و افطار دارند. من کمابیش برنامه‌های یکی‌ از حسینیه‌ها را شرکت می‌کنم ولی از آن‌جایی که ایرانی جماعت نمی‌تواند با هیچ گروه دیگری بُر بخورد، خیلی کم در این برنامه‌ها هم‌وطن دیده می‌شود. 

داشتم احساس خسران را می‌گفتم. یک‌بار این‌جا پانویسی گذاشته بودم و کتابی معرفی کرده بودم از لیاقت تکیم. استاد شیعه‌شناسی دانش‌گاه مک‌مستر. امشب سخن‌ران برنامه‌ی خوجه‌ها به مناسبت شهادت امام صادق، دکتر تکیم بود. من پیش از این، مقاله‌ها و کتاب‌هایش را خوانده بودم که انصافا کارهای عمیق و نابی‌ست در حوزه‌ی شیعه‌شناسی آکادمیک ولی از نزدیک ندیده بودمش. یعنی همان سالی که من از مک‌مستر فارغ‌التحصیل شدم او از امریکا آمد و شد رئیس دپارتمان مطالعات ادیان آن‌جا. امشب تمام مدت سخن‌رانی داشتم فکر می‌کردم آدم باید علم را از اهلش یاد بگیرد. با این‌همه سال درس خواندنم این‌جا، یک بند انگشت آن‌چه را می‌خواستم پیدا نکرده‌ام. چه حرف‌های خوبی زد امشب راجع به معنی «أَحْکَمِ الْحَاکِمِین» و «فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلَاغُ وَعَلَیْنَا الْحِسَابُ»؛ این‌که کسی جز او نمی‌تواند درباره‌ی ایمان آدم‌ها «قضاوت» کند. و هم قسمتی از تاریخ مناظره‌های علمی امام صادق را گفت. 

۹۱/۰۶/۲۳

نظرات  (۴)

خب یه از حرفاشون برای ما بنویسین!!
چه جماعتی اند اینها. آمازون رو هم فیلتر کردن . نتونستم بفهمم اون کتاب چی هست.




ای بابا. این یک لینک دیگه از همون کتاب http://www.ltakim.com/books/HeirsProphet.htm
سلام من بهتون میل زدما !




چیزی نرسیده‌ها. makshuf@gmail.com
چند وقتی‏ست این جمله که "آدم باید علم را از اهلش یاد بگیرد" توی گوشم زنگ می‏زند. هی با ذهنم کلنجار می‏روم و سبک-سنگین می‏کنم. عاقبت هم یادم نمی‏آید منبعش چه و کجا بود؟!
"قضاوت نکردن" هم از آن درد‏ها که بلد نیستم به بقیه بفهمانمش!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">