مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

این‌جا درونیات من است؛ مکشوف، رنگ‌هایش را می‌نگارم. این‌جا گاهی بلند فکر می‌کنم، گاهی زمزمه می‌کنم، شاید گاهی هم داد بزنم درباره‌ی بعضی لحظاتم و دل‌مشغولی‌های این سال‌هایم.

بایگانی

تصویر ۱۹

سه شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۰، ۰۳:۳۸ ب.ظ
یا اسمع السامعین؟

گفت برویم جلوی بقیع برای دعای کمیل. ما هم ساده؛ فکر کردیم داریم می‌رویم یک گوشه‌ای برای خودمان دعا بخوانیم چند نفره. بعد از چند قدم دیدیم شرطه‌ها صحن را طناب‌کشی کرده‌اند و راه را بند آورده‌اند. از کوچه‌های پشتی رفتیم. ظهر گفته بودند خانوم‌ها چادر ایرانی سر کنند برای دعا. من نفهمیده‌بودم چرا؛ کم‌کم داشتم می‌فهمیدم. چهار تا خیابان اصلی را بسته بودند که ما دعای کمیل بخوانیم در محاصره‌ی ارتش (حقیرانه) مسلح سعودی! یعنی تمام کوچه پس‌کوچه‌ها را بسته بودند و با تفتیش فراوان فقط ایرانی‌ها را به آن محدوده راه می‌دادند. 

تمام صحن مسجد‌النبی و خیابان‌های اطراف صدای بسیار بلند مداح‌ و دعا‌خوان بعثه‌ی رهبری می‌آمد (حتی همین الان هم باید نفس عمیق بکشم که از نوشتن راجع به ناله و فغان نمایشی بگذرم). پنج دقیقه هم فضا را تاب نیاوردم. اصالتی نداشت برایم این‌طور دعا خواندن. این‌طور در بوق و کرنا کردن که ما داریم دعا می‌خوانیم در هجوم دوربین‌های صدا و سیما. بوی گند سیاست‌زدگی توی دماغم می‌خورد. حالم بد بود. دعا ضایع شده بود در آن سر و صدا.* 

هرچند همه مثل من فکر نمی‌کردند. یکی از هم‌اتاقی‌هایم بعدا در فیس‌بوکش عکسی از آن شب گذاشت و گفت تا حالا این‌طور به ایرانی بودن خودش افتخار نکرده بوده و تا حالا این همه با دعای کمیل حال نکرده بوده. من که شک دارم در پروسه‌ی این اعمال وقتی خدا از همه‌ چیز خالی‌ات می‌کند چرا باید به ملیتت افتخار کنی و اصلا افتخار به ملیت چه معنی‌ای می‌دهد در این متن. در ضمن ناگفته نماند که عده‌ای از شیعه‌های غیر ایرانی هم که به زور و زحمت از سد شرطه‌ها گذشتند و به جمع ما پیوستند حال خوبی داشتند. طبعا چون از زد و بند‌ها و بهره‌بری‌های سیاسی ما بی‌خبر بودند و لابد دلشان لک زده بود دعای کمیل دسته‌جمعی.

برگشتم حرم. هنوز صحن‌ها بسته بود. به علت همین محاصره ساعت زیارت خانم‌ها هم به تاخیر افتاده بود. نشستم رو به روی گنبد. پُر بودم از شکایت همه‌ی این سال‌ها؛ سرریز شد. یک ساعت بعد راه که باز شد و نوبت زیارت خانوم‌ها رسید، روضةالجنه خلوت‌تر بود از شب‌های پیش. کجا به‌تر از مسجد پیغمبر برای دعای کمیل؟

*از آقای فاطمی‌نیا شنیدم که می‌گفت پیام‌بر از کنار جمعی که بلند و با فریاد دعا می‌خواندند گذشت و گفت «انکم لا تدعون الاصم» خدا که کر نیست... (سخن‌رانی شب ششم محرم سال 84). در ضمن هم برندارید دلیل و توجیه بیاورید که مثلا امام سجاد هم سلاح مبارزه و تبلیغشان دعا بوده. حکایت و شرایط چیز‌ دیگری است.

۹۰/۰۹/۲۲

نظرات  (۲۸)

منم حرفای تو رو قبول دارم. متاسفانه انتقاد هرچند کوچک از حکومت برای دوستان شبیه به زیر سوال بردن اسلام شده. من هم کم ندیدم از ازن حرکات از بعضی از اطرافیان و خب طبق یک قانون نانوشته اصلا دیگر از این صحبتها باهم نمیکنیم
واقعا این مشکل کی میخواد حل شه که باهم حرف بزنیم بدون قصاوت ؟




خوبه که یکی دو نفر هم طرف ما هستند :)
البته همه‌مون دست‌پروده‌ی همین نظامیم؛ پرچسب‌زن و پر مدعا و دشمن‌پندار. یعنی همین‌قدر که مخاطب من قابل سرزنش است که به خاطر 2 جمله‌ی انتقادآمیز من این‌طور از کوره در می‌رود، من هم باید جملانم را نرم‌تر کنم یا از در دیگری وارد شوم.
این حال را من هم اصلا دوست ندارم. خدا عاقبت همه‌مان را به خیر کند.
ایراد اینجاست که توی این مملکت تظاهر به دینداری حرف اول را میزند. حتی مردم در خصوصی ترین لحظات معنوی خودشون هم باید طوری باشند که حکومت نفع خودش را ببرد.




باز خوبه شما فهمیدین من با «کل تاریخ تشیع» جنگ و جدالی ندارم و فقط خواستم نشان بدم که همه‌ی حج هم گل و بلبل نیست به فضل سیاست‌بازی بزرگان :)
تمام حرفهای سارا حرفهای من هم هست. اینکه وقتی باب یکسری حرفها را اینجا باز میکنی دیگر اینجا را -که اولین صفحه ای است که همیشه بازش می کنم- دیگر دوس نداشته باشم. این حرفها چیزی نیست که با بستن صفحه وبلاگ شما یا وبلاگهای مشابه تمام شود ما هرروز با این تناقضها درگیریم
یکسال است ازدواج کردم، روی هیچ چیزی در زندگیم تعصب نداشتم، حتی نمازم را یک خط در میان میخونم اما وقتی که شوهرم با دیدن هر برنامه سفارشی تلویزیون و شنیدن اسم ولایت فقیه یک بحث اعصاب خردکن را باز میکند واقعا نمیدانم در جوابش کدام حرف را بزنم که حرف درست باشد. به بن بست می خورم. حرفهایش را می فهمم کاملا می فهمم اما میدانم زیر سوال بردن همه چیز راهش نیست
من هم دنبال روزنه ام روزنه ای که تویش فحش و بحث های بی انتها نباشد
بتوانی راه را از بیراهه تشخیص بدهی و اینطور نباشد که توی هر جبهه که خودت را قرار دهی باری بر خاطرت سنگینی کند و من...
ولش کنید...




ولش می‌کنیم ... :)

دلم خیلی می سوزه ، خیلی!
من اینجا رو سالها بدون نظر می خوندم و می فهمیدمت
حالا باز هم میخونم
دوست دارم ، عادت کردم...
ولی حالا
بعضی جاهایش را نمی فهمم ، بعضی حرف هایت را نمی فهمم
و ته دلم می سوزه که ما یهو چرا باید اینقدر از هم دور بشیم
و هرکدام یک سر خط بایستیم و تا قیامت هم حرف هم را نفهمیم
و من مطمئن باشم درست فکر میکنم و تو هم..(فقط سعی کنیم به روی هم نیاوریم و گاهی وقت ها هم بیاوریم)
دلم می سوزه...
شاید باید خداحافظی کنم
داریم خیلی دور میشیم...دیگه نمی فهممت !




این که مشکل دیروز و امروز من و تو نبوده و نیست. مخصوصا اگر سالهاست می‌خوانی این‌جا را که از همان اول هم می‌دانستی موضع من چیست. ولی چیزی که نمی‌فهمم این است که چرا حالا فهمیده‌ای دوریم. شاید هم باید شک کنی به همین گزاره. من و تو دور نیستیم. اتفاقا چون نزدیکیم این‌قدر سخت و سنگین می‌شود برایمان موضع متفاوت. من و تو (من و توی "نوعی" منظورم است) اگر همین‌جا حرف‌ نزنیم و حرف هم‌دیگر را نخوانیم و نفهمیم که می‌شود همین چیزی که این دوسال دیدیم. می‌شود جنگ خیابانی. می‌شود داد و بی‌دادی که درش حلوا خیر نمی‌کنند و هزار کس و ناکس هم از این آب گل‌آلود ماهی می‌گیرد. تصمیم البته با تو است که بخوانی امثال من را یا نخوانی. در گفتگو از جانب امثال من همیشه باز بوده، همیشه هم به دیوار خورده‌ایم؛ دریغ از یک روزنه. من هم دلم می‌سوزد سارا جان ... شاید حتی بیش از تو.
سلام

ابوذر, زهرا و (حسین) , شما که در شرایط اونجا نبودید بهتره اینطوری قضاوت نکنید. من هم که اونجا بودم و تا آخر دعا هم نشستم همین احساس رو داشتم. اصلا قضیه به نظر من خیلی مشکوک به نظر میرسه. عربستانیها که چشم دیدن ایرانیها رو ندارن و همه جا به ما بی احترامی میکنن و حتی شب های دیگه از راه دور به طرف بقیع دعا بخونی مزاحمت میشن بلندت میکنن , تا حدی که چندین بار روحانی کاروان که میخواست با عده ای دعا بخونن رو جلوشو میگرفتن ... اون وقت اجازه دادن که چنین جمعیتی کنار بقیع دعا بخونن اون هم با بلندگو که صداش بلند تا صحن مسجدالنبی شنیده بشه؟ بعد به خاطر ایرانیها این همه سرباز بذاره در صحن مسجد (که بعضیها فکر میکنن برای محافظت از ایرانیهاست و بعضیها میگن برای پیشگیری از شورش هست) ؟ من به نظرم میاد که این یک معامله بین دو دولت هست و الا مثل قبل خیلی راحت جلوی اجتماع رو میگرفتن. با تمام این ست آپ ها و با اینکه بدون اجازه زائرین از ما فیلم برداری میکردن که نشون بدن تو تلویزیون بگن "عجب دعای کمیلی خوندیم به لطف جمهوری اسلامی" یعنی پایمال کردن حق الناس, یعنی ریا , یعنی دورویی. من اصلا آقای فاطمی نیا رو نمیشناسم ولی اتفاقی یکی از صحبتهاشونو در یو تیوب دیدم که میگفتن "اگه دعا کمیل بخونی بعد بری تعریف کنی که عجب دعا کمیلی خوندیم اون دعا هیچ فایده ای نداره". باز خوش به حال مکشوف که همون اول فهمید و وقتشو تلف نکرد مثل من تا اینارو بفهمه.
والله قسم - اسم خداست و نه کس دیگر- اگر به هرکس از بالا نگه کرده باشم به شما صاحب وبلاگ نگاه کرده باشم. برای بقیه هم بماند استدلالهایم که نگاه کرده ام یا نه. نکاتی گفته اید و بنده هم چند نکته ای عرض کردم. التماس هم کردم که دعایم کتید...

:-) بعدشم مگر می شناسیدم؟ کدام منبر؟ هر 19 تایش مثل حجتان مقبول صاحب حج. من تاختم به شما ؟ اگر تاختنی حس می کنید پوزش صمیمانه. ولی فکر می کنم شما قدری تندتر گفته باشید تا من. اینها مانع نمی شود که آرزو نکنم که چندباره بروید گرد خانه اش



می‌شناسم؟ نمی‌دانم. لابد.
قسمت شما هم بشود چندباره انشا‌ءالله.
دعا برای دوستان حقی است بر گردنم و از واجبات.
قبلش عذرخواهی می کنم. هم راجع به فکر اشتباهی که کردم و هم اینکه به زبون آوردم. عرض شد:

فرض نیست. گفتند. بنده هم به هیچ وجه نه می گم و نه می خوام چشم و گوش ببندید. اتفاقا می گم چشم و گوش باز کنید. بشنوید چی گفته ایشون - که بحمدالله نمی تونید منکر فضایل علمی و مراتب عملی استاد باشید- و خیل بزرگانی مثل ایشون. فقطم بشنوید. اگر تشخیص داید عمل کنید. اما لااقل بشنوید. ممنونم می شم که بفرمایید دیگران از علما که هم طرازند با استاد فاطمی نیا چه چیزهایی گفتند

خداوند عاقبت به خیری را اول نصیب من و بعد نصیب شما و آنان که دوست می دارید بگرداند




:) ما که کلا 30 ساله داریم می‌شنویم باز هم حاضریم بشنویم (گرچه خیلی دیر است دیگر برای باز کردن در گفتگو. عللش هم روشن است. پروند‌ه‌ی سیاه این دوسال را که نمی‌خواهیم دوره کنیم). سر و صدای این دوسال و اندی امثال من هم وقتی درآمد که دیدیم آن‌چه از دین آموخته بودیم با عمل‌کرد حکومت دینی تفاوت داشت/ دارد.
نیازی هم به نام بردن از این و آن نیست؛ چیز مخفی‌ای گمان نمی‌کنم باشد که شما نشنیده باشید. عاقبت همه‌مان به خیر انشاءالله.
به {حسین}:‌
جنگم کجا بود؟ بی‌انصافی نیست این‌طور تاختن؟ 19 تا تصویر نوشته‌ام از حج...
از بالا نگاه کردن به آدم‌ها خوب نیست. منبر رفتن این مشکلات را دارد؛ عادت می‌کند چشم به از بالا نگاه کردن به مردم.
چرا به اسم خودتون کامنت نمی‌ذارید؟
خوب نیست اگر کامنت دومی که گذاشتم منتشر نکنیدا




بنده هر چی از شما دریافت کردم منتشر کردم. اگر چیزی دیگری بوده دوباره بفرستید لطفا.
تا جایی که من فهمیدم هر حدیثی رو نمی شه هر جایی به کار برد. مثلا توی نهج البلاغه داریم که امام علی گفتن زنان ناقص العقل اند ولی آیا منظور امام علی تمام زنها و در هر شرایطی بوده. خودتون هم می دونید که خیلی از علما روی این حدیث ان قلت آوردن.و هزار و یک حدیث دیگر . به هر حال من نمی دونم شایدم حرف شما در این زمینه درست باشه ولی برای چنین چیزهای مهمی ترجیح میدهم تا از یک مرجع تقلید استفتا کنم . شما هم بد نیست از مرجعتون استفتا کنید در این زمینه.

فکر کنم اصلا حرف های من رو نمی خونید که بفهمید، می خونید که جواب بدید. منظور من این بود که من اگر بودم ترجیح می دادم توی جمعیت دعا بخونم تا تنها. منظورم این نبود که من تشخیص داده باشم دعای فلانی قبوله و دعای بهمانی قبول نیست!!!
بله به نظر من هم خدای ارحم الراحمین از رگ گردن به بنده هاش نزدیک تر است.




حرفهات رو می‌خونم. عصبانی هستی خب که جواب‌ها را طور دیگه‌ای برداشت می‌کنی. منظور این‌که چه توی جمع چه توی خلوت، خدا به نیت بنده‌هاش آگاهه. ایشالا که دعای همه‌ی اونایی که اون‌شب اون‌جا بودن قبول باشه. مگه ما بخیلیم :)
در ضمن من نمی‌فهمم استفتاء در این‌که دعا را یواش بخوانیم یا بلند چه معنی‌ای می‌ده. استفتاء تعریف و شرایط دارد؛ هم برای مستفتی هم برای مرجع و هم به جهت موضوع مورد سوال.
حالا آمریکا یا هر جای دیگه دنیا . برای من جاش مهم نبود . نگفتم هم که شما گفتید حج اونا قبول نیست!!!!حرفم چیزه دیگه ای بود. که ظاهرا مفهوم نبوده!!!
در ضمن من نگفتم از اون آدما متنفری . متن رو حداقل درست بخونید. گفتم از نظام ایران متنفرید که اون هم از تک تک جملات این پستتون و جواباتون می باره.
در ضمن چرا کامنت اولم رو منتشر نکردید؟




تند نرو. خدا صابران رو دوست داره.
ایکاش اینقدر تحت تاثیر برخی نبودید - مثلا مهرناز - و اینطور نمی گفتید که ثابت کنید احساسات بر عقلتون غلبه نکرده. این نگاه فوق بدبینانه که دارید از برخی متون دینی جداتون می کنه و نمی ذاره خیلی چیزها رو در متون دینی ببینید. شما در موضعی افتادید که به نظرتون هر کاری که سیستم حکومت ایران می کنه کاملا بر خلاف دین و آیین جعفری است. :-) اینکه موضع خوبی نیست. یعنی علمی نیست. شما به متون مراجعه کنید و به سیره و بعد نظر خودتون رو بفرمایید. یا اعلام کنید با سلیقه شما دعا خوندن در جایی دیگر بیشتر و بهتر چسبیده.

برای شما به وِیژه به دو نکته مهم اشاره می کنم:
1- فرهنگ شیعی-مقصودم متن روایات و عمل حضرات ائمه است و نه عمل خرد من و شما- قدری متفاوت است با آنچه از دین در دهان دیگران می چرخد
2- بعد از وجود حضرت حسین علیه السلام قاعده دین داری و دین شناسی با تفاوتهای جدی مواجه شده است




ممنون از نظرتون. ولی گمان نکنم من در موضعی باشم که «همه»ی اقدامات این حکومت را ضایع بدانم یا خیلی هم پرت باشم از سیره خواندن (هرچند ادعایی در این زمینه ندارم). راجع به دعا خواندن که حرف زیاد است ولی درباره‌ی نکته‌ی دوم به اختصار بگویم که تعجبم از این است که چطور عظمت حرکت امام حسین برای برخی به احساس و حماسه محدود شده. در حالی که عقل و درایت بخش مهمی از این حرکت بوده. و اگر چه هیچ‌کدام از این وجوه را نمی‌شود نادیده‌گرفت، اگر جدیت به خرج می‌دادیم برای به حق «فهمیدن» این بعد سوم، اوضاع جامعه‌ی شیعه و دنیای اسلام چیز دیگری بود بلاشک.
پانوشت هم این‌که: همین پست حداقل 2 پاراگراف دیگر داشت که به علت تطویل حذف شد و در آن‌ به خدمات دولت ایران در حج اشاره می‌شد (روزهای بعدی در پست جداگانه‌ای منتشر خواهد شد).
چه قدر راحت نیت های آدم ها را زیر سوال می برید؟؟ از کجا معلوم که حج آنهایی که شما این همه ازشون متنفرید از حج شما قبول تر نبوده باشه؟؟؟؟
خیلی خطرناکه که آدم این قدر راحت بر اساس تفکرات سیاسی خودش به نیت های دیگران برچسب بزنه.
به نظر من شما همه چیز رو اونطور که دوست دارید می بینید نه اون طور که هست. از ایران و نظامش متنفرید در نتیجه هر کاری اونا بکنن بوی گند سیاست زدگی داره ولی کارهای شما پاک و طیبه.
من هم می تونم این جوری استدلال کنم که مثلا : ما اینجا تو مملکتمون هزار و یک مشکل داریم، شما رفتید تو آمریکا نشستید دعای کمیل می خونید و برای ولادت ائمه جشن می گیرید!!!!




بنده درباره‌ی رد و قبول حج و دعای مردم اظهار نظری کردم؟ من انتقادم به برگزارکننده‌های این نوع مراسم است.
به برچسب‌های خودت هم دقت کن:‌ "از ایران متنفری"، " از اون آدما منتفری"، "فکر می‌کنی کارهای شما پاک و طیبه"‌ ... خدا به خیر بگذرونه
در ضمن من امریکا نیستم :)
منکه فکر می کنم اگر توی اون جمعیت دعای کمیل خون یک نفر دعاش قبول باشه به واسطه اون دعای بقیه هم قبول می شه ولی دعای من یک نفری به کجا قراره برسه؟؟ مشکل ما آدما اینه که هممون خیلی به خودمون اعتماد داریم.
به نظر من این که میگید دعا رو باید آهسته خوند فقط یه حرف روشن فکریه که می خواد مظاهر دین رو ازمون بگیره. من سعی میکنم در مورد این موضوع حتما از دفتر مرجع تقلیدم استفتا کنم




رد و قبول طاعات و عبادات را نه من می‌دانم نه شما! ارحم‌الراحمین از رگ گردن به بنده‌هایش نزدیک‌تر است. بنده حدیث نقل کردم از قول بزرگی برای استدلال وگرنه روشن‌فکربازی برای منِ جامعه‌شناسی خوانده آسان‌تر است تا نقل حدیث.
آخی ... چقدر جالب ... می دونید من از استاد فاطمی نیا چی شنیدم؟ نمی دونید؟
خوب بخونید... تازه ام هست ینی برای سال 84 و اینا نیست. برای همین پارسال. فرمودند:

هر کس کوچکترین حرف در تضعیف مقام رهبری بزند ، هر کس اندیشه ای داشته باشد که ضد مقام رهبری باشد ، خدا او را نخواهد بخشید !
این را یقین داشته بدانید ! قدردان رهبر باشید ! اگر افکار پاشیده ای ، پوسیده ای به شما عرضه کردند قبول نکنید !
این مرد بزرگ عزّ اسلام است و هر کس با این مرد بزرگ ، با مقام معظم رهبری مخالفت کند خدا از او نمی گذرد !




(بر فرض این‌که درست می‌فرمایید و این حرف را زده باشند) احترام ما به مقام علمی و دینی آقای فاطمی‌نیا باعث نمی‌شود چشم‌هایمان را ببندیم بر ظلم جاری. بنده هم بزرگان دیگری را می‌شناسم که در علم و دین‌فهمی‌شان شک و شبهه‌ای نیست و درست مخالف این عقیده را دارند.
شما که از عقل صحبت می کنید میشه به این فکر کنید که اگر صدای ائمه هنگام دعا کم و پایین بوده، چه جوری بقیه شنیدن و در تاریخ ثبت شده ؟ البته که منظور بنده عربده و عر زدن نیست / حالا اون بزرگوارنم هیچ بکایین تاریخ چی ؟




اصلا بحث بلند و یواش بودن دعا خواندن نیست. بحث سوء استفاده‌ی سیاسی از مردم است و از آب گل‌آلود ماهی گرفتن.
به سعیده:
ایمیل بزن هر وقت فرصت کردی.
من که شک دارم در پروسه‌ی این اعمال وقتی خدا از همه‌ چیز خالی‌ات می‌کند چرا باید به ملیتت افتخار کنی و اصلا افتخار به ملیت چه معنی‌ای می‌دهد در این متن.

این تکه بس به دلم نشست.

راستش خیلی حرف و سوال دارم و عجیب دوس دارم با تو صحبت کنم در این مورد. اما هم احساس میکنم سرت خیلی الان شلوغه و هم من نزدیک به کنکور ارشدم و وقت ...!

کاش یکروز فرصتی بشه.
سلام
من هیچی از عربی نمیفهمم این کامنتی هم که من رو ارجاع دادید بهش عربیه
اگر ممکنه ترجمه اش کنید برام

ممنونم




سلام. مضمون همان است که نوشته بودم:‌ حین دعا خواندن آھﺴﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ، بی‌گمان شما کسی را نمی‌خوانید که ناشنوا و غایب است. بلکه او شنوا و حاضر است. او از گردن مرکب‌تان (شتر مثلا) به شما نزدیک‌تر است.
بسیاری از علما بسیار ی از موارد به تعمد و یا به صلاحدید از اهل سنت و یا غیره و غیره کد آورده اند (البته به شرط اعتبار) یعنی فی نفسه اشکال ندارد ولی اگر از اهل بیت علیهم السلام نقل شود بی شک اولاست و جای هیچ بحثی نیست
یا علی
این پست آخر حسین . مال من نبودا یه وقت اشتباه نشه ها
این یه حسینه دیگه است




موتوجهم! برا همین پرانتز گذاشتم برای اسمشون.
گمانم این وسط شمایید که سیاست زده شده اید.
بعد از حوادث دوسال پیش همه ی ما از هر دوطرف دعوا به یک سری چیزها آلرژی پیدا کردیم. متاسفم که بعضی هایمان نمی توانیم تفکیکی میان موضوعات و مباحث ایجاد کنیم. متاسفم که خلط کنندگان افراطی شده ایم.
حج تان مقبول.




برچسب زدن البته کار سختی نیست. فرق حرف من با شما این است که من از چیز ثابت‌شده‌ای حرف می‌زنم، ولی شما برای اثبات حرفتان باید اقامه‌ی دلیل کنید. آلرژی هم نیست این قصه؛ بازیابی و ریشه‌یابی هزار و یک مشکل این سال‌هاست. حج ما هم انشاءالله قبول صاحب بیت است؛ برای خوش‌آمد خلقش که حج نرفته بودیم.
سلام.پست دفعه قبل فقط یک لطیفه بود چرا اینقدر عصبانی؟
روایتی که شیعه نقل میکنه خیلی با روایت بالا که حسین نوشته تفاوتی نداره ولی بخاری و ابوموسی اشعری خیلی بدرد شما و اون جماعت دعای کمیل خون نمی خورند. ضمن اینکه حسین اخر مطلبش حدیث رو رجوع داده به کتابی از غنیمان که از علمای وهابیت است و حکم به تکفیر شیعیان داده و لذا بدرد ما و شما و اون سوال کننده بالا نمی خوره.فعلا شما به عنوان منبع به اون دوستتون بفرمایید به تفسیر نمونه سوره اعراف ایه 55 مراجعه کنه که همین حدیث رو ذیل ایه مذکور ادعوا ربکم تضرعا و خفیه نقل کرده و البته خودش هم رجوع داده به تفسیر مجمع البیان طبرسی. بابت پست اون دفعه هم ببخشید.




شوخی نداریم فعلا با کسی این‌جا (گفتم که:‌ مگر این‌که بشناسم)
ممنون از توضیحات.
أخرج البخاری عن أبی موسى الأشعری أن رسول الله صلى الله علیه وسلم قال : " إربعوا على أنفسکم فإنکم لا تدعون أصمّ ولا غائبا ، إنکم تدعون سمیعا قریبا ، والذی تدعونه أقرب إلى أحدکم من عنق راحلة أحدکم " .

( حدیث: (أربعوا على أنفسکم فإنکم لا تدعون أصم ولا غائباً) ) جزء من محاضرة : ( شرح العقیدة الواسطیة [11] ) للشیخ : ( عبد الله بن محمد الغنیمان )




دستت درست. می‌گم بیا اشتراک مساعی کنیم یک وبلاگ مشترک راه بیندازیم =)
چه استادانه سرت را بالای نی می فرستد
این مداح جوان
پاکتش را بدهید
درمجلسی دیگر
نی ها منتظرند....
می خواستم این دوقطره اشک

پنهان بماند گوشه ی این هیئت
امان از
دوربین های شبکه ی خبر !




پست حاضر و آماده‌ای درباره‌ی دوربین‌ها روی دستم مانده. شاید فردا از تیزیش کم کردم . منتشر شد.
مجددا سلام

ببخشید منبع مکتوب این سخن از پیامبر رو که آقای فاطمی نیا گفتند و میدونید؟




سلام. اگر گفته بودند من به منبع اصلی ارجاع می‌دادم و از آوردن نام ایشون اجتناب می‌کردم.
(رجوع کن به کامنت زیری)
برای پیغام خصوصی سارا:
چرا اتفاقا. آدم‌ها در حج و کربلا عوض می‌شوند. (به قول خودت مهم نیست گرایش سیاسی‌مان فرق کند با هم. بله. پس تغییر آدم‌ها لزوما طوری نیست که شما تصور می‌کنی). آدم‌ها می‌روند حج به جاهل بودنشان نسبت به وظایف بندگی‌شان آگاه شوند... وظایف بندگی فقط شامل احکام فردی نمی‌شود، که جامعه و رابطه‌ی درست فرد با آن هم جزو وظایف بندگی است. آدم‌ها اگر در حج و زیارت کربلا نفهمند چرا یک امام وادار به سکوت و صلح شد امام دیگر وارد جنگ شد آن دیگری چرا کوچ کرد به غربت، پس کجا بفهمند؟ آدم‌ها می‌روند حج و زیارت کربلا که بفهمند دین ورای بعد احساسی و حماسی، بعد عقلی هم دارد. (والبته من دقیقا هیچ ادعایی ندارم که این‌ها را فهمیده‌ام. همه‌اش تلاش است فعلا)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">