مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

این‌جا درونیات من است؛ مکشوف، رنگ‌هایش را می‌نگارم. این‌جا گاهی بلند فکر می‌کنم، گاهی زمزمه می‌کنم، شاید گاهی هم داد بزنم درباره‌ی بعضی لحظاتم و دل‌مشغولی‌های این سال‌هایم.

بایگانی

تصویر ۱۱

پنجشنبه, ۳ آذر ۱۳۹۰، ۱۲:۵۵ ب.ظ

الحج عرفه

از عرفات نوشتن کار من نیست. این را بعد از این همه باری که تلاش کردم چیزی درخور آن صحرا در آن روز بنویسم و نشد، فهمیدم. شاید هم در ظاهر دست و پا زده‌ام ولی خودم هم می‌دانسته‌ام که «حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست». فقط همین‌ را می‌دانم رفته‌ای عرفات که بفهمی «إِنَّهُ یَعْلَمُ الْجَهْرَ وَمَا یَخْفَىٰ». که غروب عرفه، سبک و آرام، چیزی در دلت تکان خورده؛‌ آن‌گاه که همه مهر عفو خورده‌اند و حسابشان با خدا صفر شده. «تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل». 

۹۰/۰۹/۰۳

نظرات  (۱)

خوش به سعادتتون
التماس دعای فراوان دارم




سلامت باشی.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">