مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

این‌جا درونیات من است؛ مکشوف، رنگ‌هایش را می‌نگارم. این‌جا گاهی بلند فکر می‌کنم، گاهی زمزمه می‌کنم، شاید گاهی هم داد بزنم درباره‌ی بعضی لحظاتم و دل‌مشغولی‌های این سال‌هایم.

بایگانی

۳۶

جمعه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۰، ۰۷:۵۴ ب.ظ
باز سپتامبر رسیده و کرورکرور دانشجوی ایرانی به دانش‌گاه‌های این طرف دنیا اضافه شده. جلسه‌ی قرآن دیشب هفت نفر عضو جدید داشت که به مرور حتما تعدادشان بیش‌تر می‌شود. تا آدم‌ها جا بیفتند و محیط و گروه‌های دوستی مربوط را پیدا کنند کمی زمان می‌برد. دو هفته پیش که رفته بودم کتاب‌خانه اصلی دانش‌گاه توی مسیر چندین بار ایرانی‌های تازه‌وارد نقشه به دست را دیدم که دنبال کشف مسیرشان بودند. یاد روزهای اول ورود خودم می‌افتم که هیچ حس خوبی نداشتم. من از اول هر پدیده‌ای خوشم نمی‌آید کلا. اول سال تحصیلی،‌ اول دوستی، بوی نویی وسایل جدید، اول ورود به شهر جدیدی که قرار باشد توش ساکن شوم. یک طوری دوست دارم چشم‌هام را ببندم وقتی باز کردم مدتی گذشته باشد از شروع هر چیزی.

دیشب که داشتیم سعی می‌کردیم خودمان را به دوستان جدید جلسه طوری معرفی کنیم که حداقل اسممان را یادشان بماند (بس که زیاد شده‌ایم این سال‌ها) گفتم سال 2005 آمده‌ام. تقریبا به چشم یک موجود زیرخاکی بهم نگاه کردند، انگار قرن‌هاست این‌جام. این‌جا همه مسافرند، آمده‌اند و رفته‌اند. عده‌ی کمی مثل ما مانده‌اند هنوز. همیشه در حال خداحافظی با عده‌ای و سلام و آشنایی با عده‌ی دیگر هستیم. آدم مگر چقدر قدرت دوست‌یابی دارد؟ من که فکر می‌کنم آدم‌ها تا یک سنی می‌توانند دوستی‌های پایدار بسازند بعدش همه‌ی آشنایی‌ها کم جان است که شاید مدت زمانش به خاطر شرایط اجتماعی، طولانی شود. شاید یک علتش این است که آدم مگر چقدر قدرت دوری از دوستانش را دارد؟ کم‌کم یاد می‌گیرد اصلا دل‌ نبندد آن‌طور عمیق. خلاصه که دیشب دیدیم این عده‌ی تازه جایی را در این غربت پیدا نکرده‌اند هنوز و هوا سرد شده گفتیم ببریشمان خرید که آشنا شوند با شهر و حومه.

امروز طرف‌های ظهر دوتا از دوستان را برداشتیم رفتیم شنبه‌بازار کشاورزها. آدم اصلا باید بردارد دوستان تازه‌اش را تا هوا خوب است ببرد بین رنگ این همه گل و میوه و سبزی تازه زیر این آسمان شفاف آبی که آن آقاهه جیمبی* بزند و همه با هم فکر کنیم چه خوشحالیم. برگشتنه یکی از دوستان دیگر که تازه از سفر ایران رسیده بود را برداشتیم آوردیم خانه. پسر جوان مجردی است که قابلیت دوستی‌اش با خانواده‌ها زیاد است. دلمان تنگ شده بود برایش این مدت که نبود که آخر هفته‌ها زنگ بزند بپرسد کجاییم که بیاید پیشمان؛ یک همچین موجود بی‌تعارف خوبی است. با هم کیسه‌های گوجه فرنگی و خیار و توت‌های سیاه و سرخ و آلو‌ها را توی یخچال جابه‌جا کردیم. بعدش سبزی پلو دم کردم با ماهی دودی. وحید سالاد شیرازی درست کرد. غذا خوردیم و تا شب با هم حرف زدیم از این در و آن در. مهمانمان که رفت نشستیم خط و نشان بی‌بی‌سی را دیدیم. هه. حرف تازه‌ای نداشت. حکایتش در چند مورد به شدت نادقیق بود به لحاظ تاریخی. ولی خوب و جذاب بافنده‌گی‌ کرده بود.  

-----

کتاب‌هایی که از این‌طرف و آن طرف جمع کرده‌ام که در این 36 روز باقی‌مانده بخوانم زیادند. ولی مطمئن نیستم چیزی دستم را بگیرد آخرش. دلم شور می‌زند. باید فکر کنم.   

* نام این ساز معنی قشنگی دارد:‌ everyone gather together in peace

۹۰/۰۶/۲۵

نظرات  (۵)

روزنوشتِ خوبی بود. جوابِ کامنتِ سالادی که اول‌ها گذاشتم رو هم از آقاوحیدتون گرفتم.




:)
ممنون دوست خوبم
دارم سعی میکنم قوی باشم
ولی این جواب واقعا خوشحالم کرد
برم گریه کنم
باید هم گریه کنم
اصلا چه معنی داره هی به خودم بگم از بس ضعیف و گریه اویی کسی باهات دوس نمیشه.. مردم آدمای قوی رو دوست دارن.. اصلا چه فایده داره اینا رو بگم؟ من که هنوز تنهام.




ای بابا. دوست داشتی ایمیل بزن بهم شاید یکی از دوستام دور و برت باشه بفرستمش پیشت یا شماره‌تو بده با هم حرف بزنیم. تموم نمی‌شه که تنهایی. عادت می‌کنی. خیلی زود هم.
خوش به حال تازه وارد های شما!
جلسهء قرآن و خرید و گشتن دور شهر!
فقط خدا میدونه من چه ها کشیدم(گاهی چه خفت ها) برای داشتن یه هم کلام فقط.. هنوز هم تنهام
هوالحق
سلام
این‌همان تیمپو هست که در جنوب با نی انبان استفاده می‌شود.
یاحق




سلام
چه جالب. من همش فکر می‌کردم یک چیزی تو همین مایه‌ها داریم خودمان. به فکرم نرسیده بود.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">