Smoke Signals
ببین دود با دود فرق دارد. پارچه را روی آتش اگر تندتند تکان دهی یعنی زندهای ولی امیدی به ادامه نداری. ولی اگر آرام و با طمئنینه تکان دهی یعنی زندگی ادامه دارد، روان است. فاصلهی بین دودها و رنگشان هم مهم است. گاهی برگ خشک میسوزانی، گاهی کندهی درخت. اینها رنگ دود را تغییر میدهد. مثلا همین خود من اگر برگ خشک بسوزانم دود نازک و ابر مانندی تولید میشود که یعنی روزگار به بند کفشم هم نیست. اگر کنده آتش بزنم دودش همهی اینجایی که ایستادهام را بر میداد. این یعنی طغیان کردهام جلوی بود و نبود زندگی، یعنی دارم آن روی خودم را بهش نشان میدهم. دود سفید و دود سیاه و دود خاکستری با هم فرق دارند. دود سفید یعنی غذا روی گاز است، خانه تمیز است، من صبح رفتهام یک ورزش ملو ای کردهام برگشتهام، با آفتابی که تا وسط خانه پهن شده یک آهنگ خوش گوش کردهام، بعد لِک و لِک کتابم را خواندهام نوت نوشتهام و وسطش حتی سالاد هم درست کردهام تا شب شده. دود سیاه یعنی ساعتها دویدهاند ولی من به کارهایم نرسیدهام. جلسهی بینتیجهی اعصابخراشی داشتهام، پلیس جریمهام کرده، ظرفها نشسته مانده، آن 20 صفحه که دیروز نوشتهام به درد لای جرز خورده، و بین آدمهایی بودهام که حناق مرگ گرفتهام از حرفها و استدلالهاشان. دود سیاه یعنی حریفطلبی در جنگی که نیست. دود خاکستری هم یعنی روی هوا بودن، یعنی بلاتکلیف، یعنی نمیدانم خوب یا بد. نمیدانم آخرش ختم به خیر یا به شر. گاهی شنیدهام بعضیها دود سرخ هم دارند و زرد. لابد برای عشق و نفرت، شاید هم برای خشم و مریضی. برگ و علف و کنده اگر خیس باشد دودش بیشتر است، یعنی وقت گذاشتهای حوصله کردهای که صبر کنی تا آتش خوب بگیرد با این رطوبت ولی عوضش پیغامت واضح و بیابهام برسد...
حالا که آتش روشن کردهای، چه میگویی از آن سر دنیا؟ رنگ این دود چه رنگی است؟ آرام است یا نا آرام؟ جنگ است یا صلح؟ سرخپوست شدهایم. با دود آتش نه، با چراغ روشن و خاموش و سرخ و زرد و سبز مسنجر، گوگلتاک، اسکایپ و غیره. چه فرق میکند؟