مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

این‌جا درونیات من است؛ مکشوف، رنگ‌هایش را می‌نگارم. این‌جا گاهی بلند فکر می‌کنم، گاهی زمزمه می‌کنم، شاید گاهی هم داد بزنم درباره‌ی بعضی لحظاتم و دل‌مشغولی‌های این سال‌هایم.

بایگانی

فیلم‌های این چند روز

جمعه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۰، ۰۲:۱۵ ب.ظ
اگرچه این شهری که چند روز است درش مسافرم از ساعت هفت عصر می‌میرد و خاموش می‌شود، این خوبی را هم داشته که من هر شب یک فیلم خوب ببینم؛ چون کار دیگری ندارم یا نخواسته‌ام تعریف کنم برای خودم.

- New York, I love you: انگار چند فیلم را باهم دیده باشی. قصه در قصه است. مقتضیات و مختصات "شهر" نشینی را برایت می‌گوید. صحنه‌ی گفتگوی ناتالی پورتمن و آن مرد گجراتی را دوست‌تر داشتم از بقیه‌ی قصه‌ها، نه تنها به خاطر پورتمن‌اش و نه به خاطر آن حس باهوشانه‌ای که در مچ‌گیری از هم داشتند؛ به خاطر آن عاطفه‌ی ‌شدید احمقانه‌‌شان نسبت به هم و گره عقیده. این هم‌گرایی بیگانه‌ها در دنیای فرهنگ‌های متکثر هم‌گن‌شونده تجربه‌ی غریبی است.  

- Rango: ندیده‌اید؟ خب چیز به درد بخور و لذت‌آوری را تا این لحظه از دست داده‌اید. از جلوه‌های ویژه و انیمیشن درحد خلقت کهکشان‌ها اگر بگذریم، چه می‌کند این تولید محتوا! یکسان کردن ایمان و عقیده با خاک و شکستن آن هاله‌ی مقدس مجازی دروغین و جای‌گزین کردن‌ ماوراگرایی با عقل‌ و امید به آینده‌ی دست‌ساز و انسان‌گرا (حالا تو نگو اینا یک مشت موجود پلشت بودند) به ظاهر چیز آسانی است ولی این‌طور خلاقانه ساختنش، تحلیل نظری قوی و تجربه‌ی عملی نیاز دارد و البته چند تُن فسفر. بماند که صدای جانی دپ روی شخصیت رنگو بود که خودش حکایتی است. 

- The girl with the dragon tattoo: خوبِ خوب بود این یکی. این فیلم اقتباس از جلد اول یک سلسله کتاب سه جلدی است که پرفروش و پر خواننده بوده. آن دو جلد دیگر هم فیلم شده که من هنوز ندیده‌/نخوانده‌ام. نقدهای تحلیل کتاب‌ها را ورق زده‌ام البته؛ انگیزه‌ی خواندنشان زیاد است چون معمولا فیلم‌های اقتباسی چیز به درد بخوری از آب در نمی‌آیند و این‌که من این فیلم را دوست داشته‌ام لابد متن بسیار گیراتری پشتش است. تم حمایت‌گرانه‌ای دارد از زنان و مبارزه با تجاوز و خشونت که اینقدر خوب و ملایم و در عین حال قوی مطرحش می‌کند که آدم لجش نمی‌گیرد؛ مثل این‌همه فیلمی که از این موضوع می‌سازند و آدم فکر می‌کند برود بمیرد که برای حمایت از زن‌ها هم که فیلم‌ می‌سازند این‌جور تلخ و زننده است. در ضمن آن زیرپوستی بد و بی‌راه گفتن به کل نهاد پلیس و قوانین چرند جامعه و هم زیرسوال بردن تعصبات دینی-قومی‌اش هم قابل فکر است. باید دو قسمت بعدی‌ش را هم خواند/دید. 

بقیه‌اش باشد برای بعد.

۹۰/۰۳/۱۳

نظرات  (۳)

نیویورک و دختر را ندیده‌ و نشنیده‌ام، رنگو را لااقل شنیده‌ام. شنیده‌ام بک‌گراندِ محیطِ زیستی دارد، درسته؟




محیط زیست هم دارد و خیلی چیزهای دیگر!
کتاب دختری با تتو را فینچر هم فیلم کرد و چند وقتی است روی پرده است. من ندیدم هنوز البته. http://www.imdb.com/title/tt1568346/
بجز اولی بقیه رو دیدم. رنگو بسیار حکیمانه بود. البته بی جانی دپ رنگو نمیشد خدایی:)
سومی رو هم هر سه قسمت‌ش رو دیده‌ام. هر سه تاش عالی. حتما ببینید. آدم غصه‌ش می‌شه که چرا از این‌جور روزنامه‌نگاری حرفه‌ای‌ها توی ایران نداریم و چرا فرهنگ و قانون‌ش رو نداریم. البته تا دلت بخواد هکر داریم:))
I loved the "girl with dragon tattoo: trilogy. If you spend a lot of time driving, I can give you the audio book files.




ترجیح می‌دم بخونمش؛ ولی اگر همت نکردم می‌گیرم ازتون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">