مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

این‌جا درونیات من است؛ مکشوف، رنگ‌هایش را می‌نگارم. این‌جا گاهی بلند فکر می‌کنم، گاهی زمزمه می‌کنم، شاید گاهی هم داد بزنم درباره‌ی بعضی لحظاتم و دل‌مشغولی‌های این سال‌هایم.

بایگانی

دنیای ما قصه نبود، پیغوم سر بسته نبود*

سه شنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۰، ۰۹:۱۱ ق.ظ
خرداد هجوم ‌آورده... دارد عهدم شکسته می‌شود... باز این عکس‌ها و یادها... باز این فیلم‌ها و سرودها ... باز این شعارها و بیانیه‌ها ... دارد می‌شود دو سال و هنوز داغش همان‌قدر تازه است.

×××

آدمی‌ هستم که موسیقی را مناسبتی گوش می‌کنم. روز خاص را با موسیقی مربوطش شیرین‌تر یا تلخ‌تر می‌کنم؛ شادتر یا غمگین‌تر. ولی آدم فیلم دیدن مناسبتی نیستم؛ یعنی اعصابش را ندارم. دیشب نشسته‌ام "متولد ماه مهر" دیده‌ام. که چی؟ که مدام فکر کنم توی عجب دور باطلی افتاده‌ایم ما. فیلم را درویش سال 78 ساخته؛ انگار که همین دیروز. یک نقطه از حرف و دغدغه‌ها، ادعاها و دردها کم نشده، تغییر نکرده حتی. همه‌اش تکرار.

امروز تاریخ معاصر ایران خوانده‌ام؛ از انفعال سیاسی علمای قم تا مبارزات ضد امپریالیستی‌شان و نه مبارزه‌ علیه حکومت مطلقه‌ی شاه. از عدم حمایتشان از مصدق تا مخالفت با لایحه‌ی اصلاحات اراضی و حق رای زنان. از سکوت آیت‌الله بروجردی و آیت‌الله شریعت‌مداری تا سر حد ممکن، تا ماجرای فیضیه و ظهور آیت‌الله خمینی. همه‌اش تکرار.

پیش‌تر راجع به دوران صفویه می‌خواندم و مقدس‌مآبی و ادعای نیابتشان از طرف امام عصر. اختلاط عقیده‌ی دینی و قدرت نظامی. قدرت از این دست به آن دست؛ دین بازی‌چه‌ و دست‌خورده‌ی این و آن. همه‌اش تکرار.

×××

*دنیای ما خار داره
بیابوناش مار داره
هر کی باهاش کار داره
دلش خبردار داره!
دنیای ما بزرگه
پر از شغال و گرگه!
دنیای ما -  هی هی هی!
عقب آتیش - لی لی لی!
آتیش می‌خوای بالا ترک
تا کف پات ترک ترک...
دنیای ما همینه
بخوای نخواهی اینه!

پریا -- شاملو

×××

پ.ن. دارم بدبینانه‌ نگاه می‌کنم؟ بله. اتفاق خوب هم زیاد افتاده در این تاریخ. ولی آن‌چه اسمش را گذاشته‌ایم آزادی‌خواهی، که دین‌مداران آن را طبق جهان‌بینی خودشان تعبیر کرده‌اند و دیگران طور دیگری، هسته‌ی اصلی داد و قال‌هایمان بوده. همه‌اش تکرار.

۹۰/۰۳/۰۳

نظرات  (۶)

دوست عزیزی که سوال پرسیدی ببخش
الآن اومدم
هرچند توضیح تاریخ چندصدساله وپرحادثه مرجعیت(که تز دفاع یکی از آشناها هم اخیرا همیچن چیزی بود)رو نمیشه در قالب جندخط کامنت بازش کرد
اگه همچنان دوس داری بگو باهم صحبت کنیم(میلی،چتی،چیزی)
البته اگه امروز(22خرداد)دستگیر نشدی;)
ضمنا منم دقیق حرفتون رو نفهمیدم خانم مکشوف
من مردد شدم از همون 22 ایی که نمی دونم چه جوری باید توصیفش کرد. میخوام بخونم تا بفهمم کجای کار ایراد داره اما نمیدونم چرا تن به این خوندن نمیدم یه جوری بی حسی دارم نسبت بهش شاید هم خسته شدم از آرمان های دست نیافتنی...
:(
جناب مقیمی اگه ازاین دوروبرا رد شدی مطلبت رو باز کن یا حداقل یه توضیح کوچیک بده
(چون من هم به همچین نتایجی دارم می رسم والبته احساس می کنم خیلیای دیگه...ولی نمیدونم دقیقن تو میخای به کجا برسی)
وجناب مکشوف:
کلون در سنت رو کندن چرا چاره کار نیست؟؟...اشکال از کندنه یا از این که در,درٍ سنته؟؟
جمله دومتون به چه معنا بود؟
یکی اینجا برگرده به زیر دیپلم و جواب منو بده!
چندسال قبل بود که شروع کردم به ریوایز رفتارسیاسی علمای شیعه در طول تاریخ؛
اون موقع خیلی چیزها رو فهمیدم و وقتی اون موقع با دوستان ایرونیم درمیون می گذاشتم به خاطر وابستگیشون به آیت الله خمینی اکثرا زیر بار نمی رفتن(خودم هنوز ایشون رو خیلی بهش علاقه دارم)باقی هم که لیبرال بودن واز ابتدای سخن حاضر نمی شدن حرفم روبشنوند...
نمیدانم برای بار چندم بود که ماه قبل ایمیلی برام رسید از نظریات آخوندخراسانی که شاید خیلی وقت پیش ها خونده بودمش،
انگار تازه فهمیدن شخصیتی در جهان تشیع به نام وحیدخراسانی وجود داره،
عراق آیت الله سیستانی رو نگاه می کنن ومی فهمن که میشه ولایت فقیه با حاکمیت همراه نباشه؛
الآن که اوضاع آرومتره برمی گردن به عقب ومیگن چه جالب!آیت الله صافی گلپایگانی برای 9دی پیغام نداد!
...
حس می کنم میرسه روزی که کلون در سنت رو از جا بکنیم،خانم مکشوف.




کلون کندن که چاره‌ی کار نیست; به گمان من همین که قسمتی از مرز باریک بین ذات دین و سنت و عادت آشکار بشه خودش دست‌آورد بزرگی‌ست
ای دو صد لعنت بر کسانی که اسلام را بازیچه و دست آویز قدرت طلبی خود کردند
ای دوصد لعنت بر آن کسی که خود را مرجع تقلید میدانست ولی به اندازه بچه ای آینده نگری برای اسلام مسلمین نداشت
ای دوصد لعنت بر این قدرت و حکومت که هرچیزی حتی دین، حتی اعتقاد انسانها را وسلیه ی پیشرفت خود میکند
ای دوصد لعنت بر آن لحظه ای که علمای اسلام و تشیع خیال حکومت در سر پروراندد
و در همان لحظه بر جنازه اسلام عزیز نماز هم خواندند
در گورش کردند بر جسمش لحد گذاشتند بر پیکرش خاک ریختند و در زمان ما در حال خواندن فاتحه هستند



یا از این‌ور بام می‌افتیم و یا از آن‌ور. به این تندی رفتن راه حل مشکلات ما نیست برادر من! تاریخ معاصر خواندن هم خوب چیزی است. توصیه‌ی اکید شده :))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">