مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

این‌جا درونیات من است؛ مکشوف، رنگ‌هایش را می‌نگارم. این‌جا گاهی بلند فکر می‌کنم، گاهی زمزمه می‌کنم، شاید گاهی هم داد بزنم درباره‌ی بعضی لحظاتم و دل‌مشغولی‌های این سال‌هایم.

بایگانی

چه برسه به آدما

چهارشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۸۹، ۰۹:۱۱ ب.ظ

این گل‌ "همیشه‌بهار"‌ هم اسمش غلط‌اندازه؛ دو روز که می‌گذره می‌پژمره.

آدمام با این اسم گذاشتنشون!


۸۹/۱۲/۱۸

نظرات  (۱)

شاید همیشه بهار یعنی همیشه وقتی هست مثل بهاره یا انگار بهاره ... وقتی پژمرده شد و مرد که دیگه نیست! تونستم برسونم؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">