از کجا آمده بود این حس؟
سه شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۸۹، ۱۲:۳۵ ق.ظ
دیده ای این بچه های یکی دوساله ای را که هنوز درست درمان، نمی توانند حرف بزنند؟ اینهایی که هنوز آنقدر کوچکند که هیچ حسی از بالا بلندی ها و پرت شدن و با مخ زمین آمدن ندارند. فرق داغ و سرد و تیز و زبر و اینها را نمی دانند. و بعد دیده ای تا کسی دور و برشان نیست، می روند دنبال خطرناک ترین کار ممکن و بلایی سر خودشان می آورند که از دردش فریادی همراه با نفس گرفتگی می زنند و بعد به هق هق می افتند و مامان/بابای بیچاره هم هول برشان می دارد و می دوند سمت صدا؟ دیده ای چه قبض روح می شود آدم از شوک آن ناله ی جگرسوز؟ امروز من با همچین صدایی از خواب پریدم -- چیزی میان خواب و بیداری بود بیشتر. بچه ام از ته حلقش گریه می کرد و من سرآسیمه از جایم پریدم که بدوم به طرفش ... ضربان قلبم سه برابر شده بود ...
۸۹/۰۱/۳۱
نهنه. حس بود. بچهام کجا بود :)