مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

این‌جا درونیات من است؛ مکشوف، رنگ‌هایش را می‌نگارم. این‌جا گاهی بلند فکر می‌کنم، گاهی زمزمه می‌کنم، شاید گاهی هم داد بزنم درباره‌ی بعضی لحظاتم و دل‌مشغولی‌های این سال‌هایم.

بایگانی

فِى تَرْکِ دُعَاءِ النَّاسِ*

چهارشنبه, ۲ دی ۱۳۸۸، ۱۱:۲۷ ب.ظ

این شبها دوستانمان حرف های خوب زیاد زده اند برایمان. ولی این روایت از یکشنبه شب که شنیده امش مدام در خواب و بیداری در ذهنم چرخیده است:

مـُحـَمَّدُ بـْنُ یـَحـْیـَى عـَنْ أَحـْمـَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ أَبِى إِسْمَاعِیلَ السَّرَّاجِ عـَنِ ابـْنِ مُسْکَانَ عَنْ ثَابِتٍ أَبِى سَعِیدٍ قَالَ قَالَ لِى أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع یَا ثَابِتُ مَا لَکُمْ وَ لِلنَّاسِ کُفُّوا عَنِ النَّاسِ وَ لَا تَدْعُوا أَحَداً إِلَى أَمْرِکُمْ فَوَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ أَهْلَ السَّمَاءِ وَ أَهـْلَ الْأَرْضِ اجْتَمَعُوا عَلَى أَنْ یُضِلُّوا عَبْداً یُرِیدُ اللَّهُ هُدَاهُ مَا اسْتَطَاعُوا کُفُّوا عَنِ النَّاسِ وَ لَا یـَقـُولُ أَحـَدُکـُمْ أَخِى وَ ابْنُ عَمِّى وَ جَارِى فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَیْراً طَیَّبَ رُوحـَهُ فـَلَا یـَسـْمَعُ بِمَعْرُوفٍ إِلَّا عَرَفَهُ وَ لَا بِمُنْکَرٍ إِلَّا أَنْکَرَهُ ثُمَّ یَقْذِفُ اللَّهُ فِى قَلْبِهِ کَلِمَةً یَجْمَعُ بِهَا أَمْرَهُ

اصول کافى، جلد 3، صفحه 302، روایة 2

ثـابـت ابـى سـعید گوید: امام صادق (ع) به من فرمود: شما را با مردم چه کار؟ از مردم دست بـداریـد و هـیـچـکـس را بـه مـذهـب خـود نـخـوانـیـد، بـه خـدا کـه اگـر اهـل آسـمـان و اهـل زمین تصمیم گیرند که بنده اى را که خدا هدایتش را خواسته گمراه کنند نتوانند، از مردم دست بدارید، و هیچکس از شما نگوید: این برادر من است، پـسـر عـمـوى مـن اسـت، هـمـسـایـه مـن اسـت، زیـرا هـرگـاه خـداى عـزوجـل خـیـر بنده اى را خواهد، روحش را پاکیزه کند، آنگاه هر خوبى را بشنود بشناسد و بپذیرد و هر زشتى به گوشش رسد انکار کند، سپس خدا در دلش کلمه اى افکند که به سبب آن کـارش را فـراهـم سـازد.

* باب "دعوت نکردن مردم" بابی است در اصول کافی. جلد 3

۸۸/۱۰/۰۲

نظرات  (۱۲)

توی قرآنم که زیاد اومده که. کلّ یعمل علی شاکلة و این‌که بارها به پیام‌بر گفته تو جز بشیر و نذیر نیستی و وکیل نیستی و...
سلام مکشوف جان

فکر کنم یک راه خوبش این باشد که متن سخنرانی یا فایل صوتی صحبتهایشان را بگذاری اینجا. خداییش توضیح لازم دارد برای آنهایی که کل حرف را نشنیده اند.




در پروسه ی اجازه گرفتنم برای به اشتراک گذاشتن فایل صوتی.
سلام
خسته نباشید
این حدیث رو چند شب پیش برام گفتی و به نظرم عجیب بود و ناسازگار با بسیاری از احادیث دیگر و برخی آیات قرآن.
مشابه این حدیث در جلد اول اصول کافی هم آمده "باب هدایت از جانب خداست‏." در آنجا شیخ کلینی توضیحاتی ارائه می کند ( اگر چه ناکافی اما تا حدودی روشن گر است) .

اصول کافى جلد 1 صفحه: 235 بعد از روایة: 4:
« ... سیاق این روایات در باره اصرار و پافشارى در تبلیغ است...
مخصوصا با شدت تقیه در زمان ائمة علیه السلام که خود آنها را خانه نشین کرده بود ...»

به نظرم دوست عزیزی که این حدیث را خوانده کتاب اصول کافی را در اختیار نداشته.
من هم اجبار توی دین را قبول ندارم هیچ جوره.اصلا وقتی خا میگه لا اکراه فی الدین ما چه کاره ایم.ولی احساس میکنم این روایت هم در شرایط خاصی بوده.وگر نه که الان که امام و پیغمبری نیست فک کنم یکی از وظیفه هامو این باشه که دینمون رو -که فکر میکنیم کامل ترینه-به بقیه معرفی کنیم و یا حتی اگه تا یه سطحی اطلاعات داشتیم توجیحشون کنیم و مسلمه که این با اجبار کاملا فرق میکنه.
میگم این سخنرانه هم بو برده بوده لابد که جنابعالی تو مجلسی!!!
ولی جدا از شوخی احساس می کنم کمی نپخته نقل کردی و ایرادات دوستان بالا به مطلبت وارد است تا حدی
واقعن باید دید که امام در چه شرایطی و با توجه به چه گفته ی ابن سعید این حرف رو زدن
البته دغدغه ات روهم درک می کنم که هرکسی که نمیدونه دین چیه بخواد بیاد نظر بده و مردم رو زورکی ارشاد کنه همین میشه که داریم تو ایران میبینیم...
ولی به هرحال وقتی انسان میبینه که افراد جامعه اش دارن اشتباه میکنن نمیتونه ساکت بشینه عقلن که شرعی هم بخایم بگیم میشه امربه معروف و نهی از منکر...
بیخیال
سلام مارو به همه طلاب کانادا برسون
از خودت هم التماس دعا دارم
۰۴ دی ۸۸ ، ۰۱:۵۰ مرشدزاده
هنوز هم مرتب اینجا میآیم و بحث ها و حرف هایی که اینجا زده می شود خیلی برایم جالب است. فقط خواستم همین را بگویم. اینجا هم اگر خواستید سربزنید
bazshoresh.blogfa.com
همین دیگه؛ شما الان دارین کانتکش رو مشخص می کنین، از اطلاق خارجش می کنین و این معنادارش می کنه.
از طرفی باید دید که این ثابت به "چی" و "چه طوری" دعوت می کرده که امام صادق اینجوری خشن نقدش می کنه! فکر کنم این ثابت ابن سعید چیزی مثل احمد خاتمی یا علم الهدی (امام جمعه مشهد) بوده (خداییش جدی میگم!).
البته من به شخصه کمی برداشتم از حدیث با برداشت شما که در پاسخ به م.ر آورده اید متفاوت است. چون در حدیث نه بحث ضرب و زور -کلا چگونگی دعوت- شده است و نه از اینکه این کار وظیفه ی امامان معصوم است نه شما و کلا خدا از چه راهی این کار را می کند حرفی آمده است. حدیث به این اشاره دارد که خدا خودش قلب شخص را پاک گردانیده و به او قدرت تشخیص زشتی و زیبایی را می دهد. و "گویی این شخص نیازی به دعوت دیگران -حالا امامان معصوم یا هر شخص دیگری- ندارد." که خوب این "در ظاهر" با خیلی از اصول دینی همخوانی ندارد. (البته این برداشت شخصی من است که نه در آن مجلس که حدیث نقل شده حضور داشته ام و نه مطالعه ای در مورد بستر این حدیث داشته ام) به همین علت است که به نظرم نمی توان حدیث را بدون بستر آن و مخصوصا اینکه "مخاطب کیست" در نظر گرفت. موضوع بسیار جالب و مهمی برای مطالعه و بررسی است و بسیار ممنون که اینجا گذاشتیدش.
سلام اولین و آخرین سیاسی وبلاگم را نوشتم اگر وقت کردی بیا بخوانش!

یاحسین
فکر می کنم یه جورایی همون لا اکراه فی الدین باشه (هیچ اجباری در دین نیست ).
حدیث خیلی عجیبیه... البته قطعا باید بستر و مخاطب حدیث رو هم در نظر داشت و الا با اصل نبوت و شریعت در تضاد میشه. کسی که علم رجال میدونه باید تشخیص بده که این ثابت ابن سعید کی بوده و در چه فضایی امام این رو بهش گفته.




نه دیگه کجا در تضاده؟ داره می گه هر کی از سر راه اومد خیال نکنه باید بره مردم رو به ضرب و زور به دین و ایمون دعوت کنه. داره می گه خدا خودش بلده (حالا یا از طریق پیامبر و امامان معصوم یا هر طریق دیگه ای) شماها لازم نیست کاسه ی داغ تر از آش باشین. بحث علم رجالش جای خود ولی کسی که داشت این حدیث رو برای ما می خوند خودش آدم متخصصی بود.
بایست دید که این سخن در چه شرایطی و به چه هدفی گفته شده است؟ وگرنه که هدف همه امامان ما ارشاد خلق بوده و با این متناقض می نماید! لطفاً بیشتر در موردش توضیح بدهید. ممنون




بحث پیغمبر و امامان معصوم از بحث بقیه مردم جداست گمانم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">