Unknown
يكشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۸۸، ۱۲:۴۹ ب.ظ
این ساعت ها که می گذرند من را نا آرام تر می کنند. غم رفتن پیرمرد، سرب وار در سلول هایم رکود می کند؛ سنگینم کرده است از صبح. از بس چشم دوخته ام به این صفحه و هر چه دیگران نوشته اند در سوگ او را خوانده ام که عضلات چشم هایم دیگر تاب باز ماندن ندارند. حالا هم بروم بخوابم که چه؟ بروم بخوابم و پیرمرد را در خاک بگذارند و تا آخر عمر به خودم نهیب بزنم که دیدی؟ آنشب که او رفت تو خواب بودی. مثل همین دیشب. دیشب من تا 2 صبح اخبار و وبلاگ می خواندم. دنیا امن و امان نبود ولی اینطور هم نابسامان نبود. صبح که بیدار شدم همه چیز زیر و زبر شده بود.
×
دیشب این چند خط را نوشتم و پستش نکردم. یادم نیست اصلاً کی خوابم برد. صبح وقتی وحید رفت هنوز خواب بودم. دم ظهر توی مطب دکتر نشسته بودم و به هزار و یک علت درد این روزهایم فکر می کردم که وحید زنگ زد و نگران بود. می گفت تمام دیشب بدنت تکان های عصبی داشت؛ چند بار صدایت کردم جواب ندادی حتی ...
پ.ن: امشب ختم الرحمن داریم برایش پیش از مراسم عزاداری محرم
۸۸/۰۹/۲۹
ترس من هم از همین است که حقیقت گم شود در این هیاهو، همچنان که در سکوت. هر دوش از نظر من آفت است. چه سکوت بر ظلم چه هیاهویی که در پسش حق جویی نباشد. در هر دو طرف هم می شناسم کسانی را که موج سوار نیستند و دربه در شده اند که فراتر از این بازی ها صراط مستقیم را بیابند. ولی آنچه این روزها می گذرد، بخش زیادیش تکرار تاریخ است. به قول یکی از دوستان من، مگر امویان و بنی عباس چیزی کم گذاشتند در اشاعه ی دین؟ مگر ظاهر جامعه چیزی کم داشت از فرط اسلامی بودن؟ امام حسین آن روز که تصمیم بر نیمه کاره گذاشتن حجش گرفت بر چه چیزی می خواست قیام کند؟ بر یک حکومت --به ظاهر -- اسلامی؟ چرا؟ گمانمان غلط است اگر فکر کنیم که حقاینیت یاری حسین بن علی آن روز اظهر من الشمس بوده است. برای مردم آن روزگار نبوده است. حادثه افتاق افتاد. امروز است که ما بعد از 1400 سال نشسته ایم و تاریخ را خوانده ایم و مقاتل را دیده ایم و در بهت سبعیت آن لشکر رو در روی حسین ابن علی وا مانده ایم. آن روز که آنها پاسخ هل من ناصر حسین بن علی را دادند نمی دانستند که سالها بعد می شوند مظهر عدالت خواهی و مظلومیت حقیقت در عالم بشیریت. بخش بزرگی از "چرا"ی همه ی اینها همان است که گفتم. حسین ابن علی و یارانش در برابر حکومتی اسلامی ایستادند. حکومتی که ظواهر دین را با شکوه تمام برگزار می کرد و چیزی فروگزار نمی کرد از نمایش مفاهیم دینی در سطح جامعه. فَاعْتَبِرُوا