مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

این‌جا درونیات من است؛ مکشوف، رنگ‌هایش را می‌نگارم. این‌جا گاهی بلند فکر می‌کنم، گاهی زمزمه می‌کنم، شاید گاهی هم داد بزنم درباره‌ی بعضی لحظاتم و دل‌مشغولی‌های این سال‌هایم.

بایگانی

Unknown

يكشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۸۸، ۱۲:۴۹ ب.ظ
این ساعت ها که می گذرند من را نا آرام تر می کنند. غم رفتن پیرمرد، سرب وار در سلول هایم رکود می کند؛ سنگینم کرده است از صبح. از بس چشم دوخته ام به این صفحه و هر چه دیگران نوشته اند در سوگ او را خوانده ام که عضلات چشم هایم دیگر تاب باز ماندن ندارند. حالا هم بروم بخوابم که چه؟ بروم بخوابم و پیرمرد را در خاک بگذارند و تا آخر عمر به خودم نهیب بزنم که دیدی؟ آنشب که او رفت تو خواب بودی. مثل همین دیشب. دیشب من تا 2 صبح اخبار و وبلاگ می خواندم. دنیا امن و امان نبود ولی اینطور هم نابسامان نبود. صبح که بیدار شدم همه چیز زیر و زبر شده بود. 

×

دیشب این چند خط را نوشتم و پستش نکردم. یادم نیست اصلاً کی خوابم برد. صبح وقتی وحید رفت هنوز خواب بودم. دم ظهر توی مطب دکتر نشسته بودم و به هزار و یک علت درد این روزهایم فکر می کردم که وحید زنگ زد و نگران بود. می گفت تمام دیشب بدنت تکان های عصبی داشت؛ چند بار صدایت کردم جواب ندادی حتی ...

پ.ن:‌ امشب ختم الرحمن داریم برایش پیش از مراسم عزاداری محرم

۸۸/۰۹/۲۹

نظرات  (۵)

باب خوبی است این گفتگوها....... بیایید به حرمت این ماه عزیز و به حرمت خون های ریخته شده برای حق... مقابل موج سبز و اصلاح گرا و اصول گرا را بایستیم و فقط پی حقیقت اسلام باشیم که لزوما قرار نیست در چنته یک عده باشد و در عده دیگری نباشد. نگرانم....




ترس من هم از همین است که حقیقت گم شود در این هیاهو، همچنان که در سکوت. هر دوش از نظر من آفت است. چه سکوت بر ظلم چه هیاهویی که در پسش حق جویی نباشد. در هر دو طرف هم می شناسم کسانی را که موج سوار نیستند و دربه در شده اند که فراتر از این بازی ها صراط مستقیم را بیابند. ولی آنچه این روزها می گذرد، بخش زیادیش تکرار تاریخ است. به قول یکی از دوستان من، مگر امویان و بنی عباس چیزی کم گذاشتند در اشاعه ی دین؟ مگر ظاهر جامعه چیزی کم داشت از فرط اسلامی بودن؟ امام حسین آن روز که تصمیم بر نیمه کاره گذاشتن حجش گرفت بر چه چیزی می خواست قیام کند؟ بر یک حکومت --به ظاهر -- اسلامی؟ چرا؟ گمانمان غلط است اگر فکر کنیم که حقاینیت یاری حسین بن علی آن روز اظهر من الشمس بوده است. برای مردم آن روزگار نبوده است. حادثه افتاق افتاد. امروز است که ما بعد از 1400 سال نشسته ایم و تاریخ را خوانده ایم و مقاتل را دیده ایم و در بهت سبعیت آن لشکر رو در روی حسین ابن علی وا مانده ایم. آن روز که آنها پاسخ هل من ناصر حسین بن علی را دادند نمی دانستند که سالها بعد می شوند مظهر عدالت خواهی و مظلومیت حقیقت در عالم بشیریت. بخش بزرگی از "چرا"ی همه ی اینها همان است که گفتم. حسین ابن علی و یارانش در برابر حکومتی اسلامی ایستادند. حکومتی که ظواهر دین را با شکوه تمام برگزار می کرد و چیزی فروگزار نمی کرد از نمایش مفاهیم دینی در سطح جامعه. فَاعْتَبِرُوا
یک نفر نیست به من بگوید وقتی عقاید سیاسی ات با طرف یکی نیست مجبوری بیایی وبلاگش را بخوانی که هم خودت حرص بخوری هم با نظراتت او را حرص بدهی ؟!!!
می خواهی دیگر نیایم ؟
اما راستش جا نمی افتد برای من . در کل این دنیا هیچ کس را که قبول نداشته باشم امام را قبول دارم و با همین عقل ناقص و برداشت سطحی ام می فهمم بی خود ننوشت پیرمرد جمارا ن که من از همان اول هم با انتخاب آقای منتظری مخالف بودم!
می گم می خواهی اصلا نظرم را تایید نکن !
ولی جا نمی افتد برای من که روی چه حسابی سنگش را به سینه می زنید ؟
الهی بمیرم که اینقدر حرصت دادم خوب هرکس وبلاگ می زنه پای لرزش هم می شینه دیگه .
ولی جدا از مطالب سیاسی ات که آنها هم فقط بعضی هایشان حرصم می دهد در کل وبلاگت را دوست دارم .
و تو هم مجبوری تحملم کنی این خواننده ی سمج را با این همه سوال و تردید!




نه عزیز جان. من حرصم در نمی آد. اصلاً اینجا می نویسم که همین ها را بشنوم. ببینم کی به جز این فکر می کند. ببینم کی حرف حساب دیگه ای دارد. اختلافات آیت الله خمینی و آیت الله منتظری هم جای بحث فراوان دارد. این روزها فرصت نوشتنم کم است. شاید یک روز که وقت و حالش بود بنشینم بنویسم اینها را که تو هم اینقدر به نظرت پیجیده نیاید مسئله
بی خیال نمیشی دختر؟
از وقتی اذان ظهر روگفتن دارم همین طورکامنتهایی که برای جنابعالی گذاشتن رو جواب میدم وحرص میخورم!!!!!
بزرگ شمردن منتظری و ساختن یک قهرمان از او، توهینی به مراتب بزرگ‌تر است به امام. مگر همین مرد نبود که خون به دل امام کرد؟ آن وقت تو...

هی، تو که می‌گویی هم امام را دوست داری و هم منتظری قهرمان عدالت‌طلبی است!

یا آن قدر منطق نمی‌دانی که بفهمی جمع نقیضین محال است،

یا دروغ می‌گویی.

یا شاید گزینه سومی در کار است؛ این که تو فقط کمی جوگیر شده‌ای. این که نمی‌دانی این مرد چه کرده. نمی‌دانی خمینی چه کشیده. کاش تو این گزینه سوم باشی.
.........................................................................................

عشق منتظری عشق ساده لوحانی است که یک شبه مرجع تقلید دار شدند!




اینجا نه بحث عشق و عاشقی ایست نه بحث خون دل و این حرفها. بحث دین خدا و سیاست مملکت را با بحث های دلی و احساسی قاطی کردن نتیجه اش همین آش شوری است که شاهدش هستیم. مگر همه این آیات عظامی که برای این مرحوم تسلیت فرستاده اند در پی توهین به آیت الله خمینی بوده اند که حالا یک تسلیت خشک و خالی من اینهمه به مذاق شما سنگین آمده؟ نقیضینی را که تو می گویی من نمی بینم. من روندهای اجتماعی را می بینم و ظلمی را که توجیه تاپذیر است چه از دیدگاه دینی چه از دیدگاه قانونی و اجتماعی. من نه ادعا کردم منتظری قهرمان عدالت طلبی است نه یک شبه مرجع تقلید دار شده ام (گمانم لازم به ذکر نیست که داشتن مرجع تقلید از سن تکلیف فرض است بر شیعه ی امامیه). آیت الله خمینی را هم دوست دارم و دوستی او عوض اینکه چشمهایم را کور کند در تشخیص حق از باطل، دیدی وسیع، غیر جبری، و غیر متعصبانه به من داده است. این را هم در نظر بگیر که حقیقت شاید همیشه آن چیزی نباشد که من و تو توقع داریم که باشد.
چقدر غصه داشت رفتن این پیر مرد. مدام مصاحبه‌هایش را میبینم و آرام اشک میریزم. بنازم به حکمت خدا که او را در چنین زمانی‌ برد. اگر فقط هفت ماه زود تر رفته بود در صفحات نامرد تاریخ گم میشد و هیچکس ، آنچنان که امروز، روز شمار زندگی‌ش را مرور نمیکرد.
شب به خیر پیرمرد خوب رفتی‌، و ما ماندیم و یلدا. بگذار دختری که به صورت بیجانت در آن عکس بوسه زد من هم باشم که خوب زندگی‌ کردی. دست مریزاد.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">