مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

این‌جا درونیات من است؛ مکشوف، رنگ‌هایش را می‌نگارم. این‌جا گاهی بلند فکر می‌کنم، گاهی زمزمه می‌کنم، شاید گاهی هم داد بزنم درباره‌ی بعضی لحظاتم و دل‌مشغولی‌های این سال‌هایم.

بایگانی

تسلیتی برای خودمان

شنبه, ۲۸ آذر ۱۳۸۸، ۱۱:۳۶ ب.ظ
چه سال عجیبی است امسال برای هم‌نسلان من. هم‌نسلان من که در روزهای ملتهب انقلاب و جنگ یا نبوده اند یا اینقدر کوچک بوده اند که چیزی یادشان نمی آید از برافروختگی آن روزها. ما با رسانه ها و نظام آموزشی بعد از انقلاب بزرگ شدیم. خاطرات نسل پیش از خودمان را شنیدیم ولی آنچه آموختیم بنایش بر خاطره ها و حرف های آنها نبود. همان سالها بود که فهمیدیم بعد از انقلاب عده ای ساز مخالف زدند و از آنجایی که 99 درصد جمهوری اسلامی رای آورده بود چه کسی جرئت داشت چپ نگاه کند به نظامی که داشت شکل می گرفت و پایه هایش را از نو می ساخت. از آن سالها اسامی زیادی به خاطره های ما اضافه شد. آنهایی که ترور شدند آنهایی که ترور کردند، آنهایی که شهید شدند آنهایی که کم کم از سیستم کنار گذاشته شدند، کشته شدند، آنهایی که فرار کردند، آنهایی که حصر شدند ... آنهایی که حصر شدند.

خانواده من نه اصفهانی بودند نه هیچ کدام مقلد آیت الله منتظری -- و این دو فاکتور هم‌محلیت و خانواده نقش موثری در افزایش آگاهی غیر رسمی نسل جدید هر خانواده ایفا می کنند. آیت الله منتظری را من دیر شناختم؛ آن زمانی که یاد گرفتم حرف های دیگری غیر از آنچه در سیستم رسمی آموخته ایم هم وجود دارد. حرف هایی که گفتن و شنیدنش برای عده ای گران تمام می شد. آن زمانی که فهمیدم تاریخ یک پدیده سیمانی با تعریف واحد نیست. تاریخ ابعاد مختلفی دارد که از دریچه های متفاوت قابل تحلیل است. تاریخ چیزی نیست که عده ای روایتش کنند و تبدیل شود به "این است و جز این نیست". امسال من و هم‌نسلانم صاحبان نامهایی را شناختیم که پیش از این فقط شنیده بودیمشان. شنیده هایمان گرچه کم نبود ولی کفاف قضاوت هایمان نبود بس که همه یک سویه و غرضمند بود. امسال سال باز تعریف عناصر هویتی هم‌نسلان من بود.  

پ.ن: کاش اینهمه بیمناک نبودم از تحلیل گفتمان این پیام تسلیت

۸۸/۰۹/۲۸

نظرات  (۹)

با تشکر از زینب برای توضیحات مفصل. من خیلی استفاده کردم.
به.........:
یک بار دیگه متنت رو بخون:
1-من میدونم برای کی آرزوی مرگ میکنم
2-هیچوقت شخص خاصی منظورم نبوده
(آرای متناقض نما از دیرباز مورد استفاده بوده در ادبیات ما، امانه به این صورت)
"...به حقانیتش یقین دارم"
یقینت از کجا اومده؟
فکر نمیکنی بهتر بود میگفتی:اون چیزی که واقعن حق هست در پیشگاه خدا؟
این عده ای که درقرآن راجع بهشان آمده آِیا از شیعیان امیرالمومنین بوده اند یا نه؟
میدانی شیعه 12 امامی را نمی شود لعن کرد؟
آیات مباهله را خوانده ای؟
"فمن حاجک من بعد ما جائک من العلم فقل...ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی القوم الکافرین"
اول محاجه و استدلال،(نه باتوم و اشک آور!)بعدهم مباهله دوطرفه است...
این داستان را چطور؟
"در جنگ صفین برخی از اصحاب امیرالمؤمنین(ع) طرف مقابل را دشنام می دادندکه آن حضرت فرمود: «بر شما روا نمی دانم که نفرینگر و دشنامگو باشید، وفحش دهید و اظهار نفرت کنید. ولى اگر کارهاى زشت آنان را بیان مى‏کردید ومى‏گفتید که رفتار و کردارشان چنین و چنان بوده، سخنى درست‏تر گفته و عذرى رساتر آورده بودید»
نهج البلاغه خطبه 206"
میبینی؟امیرالمؤمنین(ع) در عینِ نهی از دشنامگویی ،یاران خود را به افشاگری درباره عملکردِ دشمن فرا می خواند. بنابراین پرهیز از دشنامگویی به معنای سکوت در مقابل انحرافات(به فرض شما)نیست.روشنگریِ مؤدبانه و استدلالی احتمال هدایت مخاطبان را بیشتر می کندو در پیشگاه خداوند و در مقابل افکار عمومی نیز بهتر قابل دفاع است.(همه ی اینها رو با فروض شما گفتما!)
البته بحث لعن بحث مفصلی است...
به محمد آقاسی:
میدونی که به غیر از آقای خامنه ای ما مراجع دیگری هم داریم
قاعدتن آقایان مکارم ونوری همدانی را که میشناسی والبته به غیر از این دو بزرگوار مراجع بزرگوار دیگری هم داریم مثل آیات عظام سیستانی،وحیدخراسانی(که از شاگردان برجسته ی مرجوم خویی بوده اند)شبیری زنجانی،صافی،جوادی آملی و...
(فعلن کاری به آیت الله صانعی ندارم)
حالاخواهش من از شما دوست شجاع(که با افتخار اسمت را هم نوشته ای و نشان دادی که رهبر معظم فداییانی مثل تو دارد که در راه او نه از باتوم میترسید ونه از این که ببرنتون کهریزک یا ممنوع الخروجتون کنند)،این است که هرکدام از این بزرگواران که پیام تسلیت داده اند را بخوانی
...
خواندی؟می بینی؟کدامیک به خود اجازه داده اندکه برای خدا تعیین تکلیف کنند که چه چیز را کفاره ی چه چیز قرار دهد؟آیا تو میتوانی قسم بخوری که ایشان تا آخر عمر توبه نکرد؟یااین مورد رو هم مثل عدم وقوع تقلب قبل از بررسی مستندات
سید علی با استفاده از علم غیبش فهمیده؟
بحث طلب مغفرت ویا ترفیع درجه(مثل وارفع درجته که در نماز برای پیامبر داریم)
بحثی جدای ازتعیین تکلیفهاست..تواگر تونستی یک جا در سیره ی ائمه پیداکن که ازخدا خواسته باشند فلان سختی آن بنده را کفاره ی فلان گناه خاص(اونهم نه همه ی گناهان)قرار دهد؟غیرازین بود که به صورت کلی برای همه ی گناهان و خطایای اموات طلب مغفرت میکردند؟
بعدم مگه فدایی داشتن حقانیت ایشون رو ثابت میکنه؟مگه القاعده ای ها فدایی نیستند؟مگه اصلن قراره خبری بشه؟
"ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض ان نجعلهم الائمه ونجعلهم الوارثین"
...تفسیر این آیه روبخون.
اتفاق اصلی قراره زمان ظهور حضرت رخ بده،نه زمان پادشاهی مقام معظم
من میدونم برای کی آرزوی مرگ میکنم
من میگم هرکی که بانظری که به حقانیتش یقین دارم، از سر عناد و دشمنی با حق، مخالفت میکنه و قابل هدایت نیست، خدا نابودش کنه
قضاوت هم نیست چون هیچوقت شخص خاصی منظورم نبوده و هیچوقت این قضاوت را راجع به هیچ کس نکرده ام و ..........
درضمن درقرآن هم چندبار عبارت "خدا مرگش دهد" برای عده ای آمده ......
خدابیامرزدش
و مرگ برضدولایت فقیه مرگ بر منافق




تا حالا فکر کرده ای که چرا برای مخالفان یک نظریه -- گیریم حق محض -- طلب مرگ می کنی؟ فکر کرده ای تا به حال که این فقط خداست که به آشکار و نهان همه چیز عالم است و قضاوت دست اوست همانطور که مرگ و حیات. پیامبری که به حقانیتش ایمان داری طلب مرگ برای دیگرانی که مخالفش بودند در زمره مکارم اخلاقش می گنجد؟ چرا باید کسی که با عقیده من مخالف است بمیرد؟ سعی کن جواب این سوالهای بدیهی را روراست بدهی به خودت.
شما سرخوش و مفتخر باش که در پناه دیکتاتور زمان و چماق به دستانش میتوانی‌ اسمت را بنویسی‌ و خودت را فدایی اعلام کنی‌. و بدان خدا، ائمه و دین را نمیتوانید به نام دیکتاتورتان مصادره کنید که ما قرص با حجابمان و ایمانمان ایستاده ایم. و دین و ازدگیمان را به سیاست و قدرت دنیای شما نمیفرشیم. ننگ دارم از مردی که در پیام تسلیتش هم از افترا بستن به فوت شده نهراسید. خیر جناب آقاسی، غیر از خدا هیچ بنی‌ بشری تا روز قیامت از حکمت وقایع و قضاوت روز آخرین مطلع نیست. و هیچ بنی‌ بشری حق پیشگوئی حکم الهی را ندارد.و حرف آخر، بجای فدایی بودن برای یک انسان و بت ساختن و انتقاد برنتافتن، آزاده باش که این شیوه به گواه ،تاریخ زندگی‌ اهل ال بیت، رسم مسلمانی نیست.
۲۹ آذر ۸۸ ، ۰۲:۴۴ محمد آقاسی
سلام بر جناب ...
اگر نمی ترسی چرا اسم مبارکت را فاش نمی گویی ؟ اگه خیلی ملا و با سوادی یا با کلاسی یا با خدایی یا هر چیزی که ادعاشو داری چرا خلاف ادب می نویسی ؟ اگه مرجع تقلید می فهمی یا روحانی یا دین و دیانت یا هر چیز در این مایه ها متوجه هستی چه کسی بهتر از یک روحانی میتونه بفهمه آزمایش چی هست یا چی نیست ؟ اگر اهل علمی به زعم خودت اهل تاریخی اهل کتاب و دفتری باید بدونی تو اون دوره که نزدیک به کی بوده ایشون یا احیانا شما ؟ اگه خدایی چیزی یا مفهومی نزدیک به خدا قبول داری باید بدونی همه احتیاج به مغفرت دارن چه تو چه من . آدم با فضل و کمالات . تو که احتمالا خیلی خوبی . تو که حس می کنی کارت درست آزادگی برا همین ایامه اگه دین نداری آزاده باش .
میشه به حاشیه ات حاشیه ها نوشت. نوشتم تا بدونی بفهمی چشماتو وا کنی که ایشون فدایی داره . هزار و اندی هم گرد و خاک داشته باشی خبری نمی شه.

راستی به پل صراط اعتقاد داری ؟ نوشته منو خوندی احتمالا سرخ و سفید میشی. نشو. صبر کن تا اونجا ببینیم حق با کیه

امیدوارم موفق و شاد زندگی کنی
حاشیه أی بر پیام تسلیت:
میگما چطوره خدا جاشو تعارف کنه به ایشون، ها؟ تو کی‌ هستی‌ که میدونی‌ چی‌ ازمایشه چی‌ نیست، بد تر از آن‌ قضاوت هم میکنی‌ که کی‌ سرافراز بیرون اومد کی‌ احتیاج به مغفرت داره ! پناه بر خدا از تبختر مقامات دنیوی !
من هم تسلیت می گویم فقدان این عالم بزرگوار را. از خدا برایشان طلب رحمت دارم. خودم که بی مرجع شدم و جنبش سبز ایران که پدر معنوی اش را از دست داد...چه کنیم؟




توکل می کنیم بر خدایی که بازگشت همه مان به سمت اوست

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">