مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

این‌جا درونیات من است؛ مکشوف، رنگ‌هایش را می‌نگارم. این‌جا گاهی بلند فکر می‌کنم، گاهی زمزمه می‌کنم، شاید گاهی هم داد بزنم درباره‌ی بعضی لحظاتم و دل‌مشغولی‌های این سال‌هایم.

بایگانی

ظلمات است بترس از خطر گمراهی

يكشنبه, ۱۷ آبان ۱۳۸۸، ۱۱:۱۲ ق.ظ
نکن عزیز من! به این جو بی اعتمادی دامن نزن. می فهمم از چه می ترسی. می فهممت وقتی صدایت می لرزد و می گویی حرفهایت را سبک سنگین کن بزن؛ اعتماد نکن به هر کس و ناکس. می فهممت وقتی می ترسی از رودست خوردن از خودی ها. ولی پخش نکن این فکر مسموم را. نگذار گمان کنند بازی را برده اند و ترسیده ایم از مامورهای مخفیشان که بینمانند و از دوستانمانند و از فک و فامیلمانند. نگذار این فضای رعب آور چنگ بیندازد و ایمانت را تکه تکه کند. نگذار باورت شود که دیوار های گوش دار و سیم های تلفن و صفحه های اینترنت شده اند وسیله ی به دام انداختنمان. نگذار اینطور بترسی، اینطور نگران شوی از نوشتن هر پست وبلاگت/م و آیتم های شر شده روی صفحه ی فیس بوکت/م و گوگل ریدرت/م و غیره. نگذار شک کنی به دوستی هایت. نگذار ایمانت از دست برود و نا امید شوی از یاری خدا. نگذار بدبین شوی به ادامه راه. نگذار دلشان خوش شود که یک فریاد دیگر را بی هزینه خفه کرده اند با پراکندن این حس نا امنی. و باور کن که انسان بودنمان هنوز ارزشمند تر از خط و خطوط سیاسی مان و حتی قواعد دینی مان است. و یادت باشد که پایه دوستی های چند ساله مان اشتراکاتمان بوده در عین آگاهی از افتراقاتمان؛ اشتراکاتی ورای این بازی های کثیف.
۸۸/۰۸/۱۷

نظرات  (۴)

موافق‌م.
درست آمده وبلاگ را؟! "داغ تر از این می نوشتید" منظورش کدام هاست؟!




شاید منظورش چند تا مطلب حول و حوش انتخاباته. یک عده ای هم اومدن و فحش دادن و گفتن دیگه نمی آیم وبلاگت رو بخونیم. حالا انگار من دنبال مخاطب می گردم. دوره زمونه ای شده. والا... راستی با فضولی فراوان و اینا تو فیس بوک به نتایج جالب انگیزناک رسیدم :) حالا شما هی عکس نفرستین. من کم نمی آرم که ...
سلام . شهادت امام جواد (ع) رو تسلیت میگم . با (جواد مهربانی ها) به روزم .
سلام بینش سیاسی من اصلا شبیه شما نیست . با این حال نه تنها الان که آن موقع ها هم که خیلی داغتر از این می نوشتید می آمدم و می خواندمتان و در خیلی موارد (البته به جز سیاست) با شما موافق هم بودم . من هنوز هم می آیم و می خوانمتان شما هم اینقدر انعطاف پذیر هستید ؟




انعطاف پذیر بودن بالذات چیز ارزشمندی نیست؛ موقعیت تعیین می کنه انعطاف پذیری بار ارزشیش مثبته یا منفی. مثال ساده اش "دین" است. شما که توقع ندارین من با مسایل دینی با مسامحه و انعطاف برخورد کنم که؟ ولی در مورد سیاست قضیه متفاوته. من ای که جامعه شناسی خونده ام اگر درسم رو خوب یادگرفته باشم سعی می کنم "عینیت"داشته باشم توی تحلیل هام. عینیت ترجمه ی آبجکتیویتی است. اگر منظورتون از "انعطاف پذیری"، "عینیت" است، بنده سعی می کنم در فهم اتفاقات ازش دور نیفتم. در ضمن اینکه در این صفحه ی مجازی بیشتر وقت ها سعی در تحلیل جامعه شناسانه نداشته ام. بنا نبوده اینجا مقاله بنویسم و علمی حرف بزنم، بنا بوده فقط بنویسم. ولی اگر از "انعطاف" منظور دیگه ای دارید، شاید باید بیشتر توضیح بدید. به هر حال ممنون که اینجا رو می خونید و ممنون که کامنت هم گذاشتید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">