مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

این‌جا درونیات من است؛ مکشوف، رنگ‌هایش را می‌نگارم. این‌جا گاهی بلند فکر می‌کنم، گاهی زمزمه می‌کنم، شاید گاهی هم داد بزنم درباره‌ی بعضی لحظاتم و دل‌مشغولی‌های این سال‌هایم.

بایگانی

لئون را کم دارم

يكشنبه, ۳ آبان ۱۳۸۸، ۰۳:۴۳ ب.ظ
خوابم نبرده است امشب. حس ماتیلدا بودگی دارم. گاهی باید از خود زندگی انتقام گرفت.
۸۸/۰۸/۰۳

نظرات  (۲)

می‌دونم چی‌ دیدی و چته...
۰۳ آبان ۸۸ ، ۱۵:۵۷ آقای دیوانه
جالبه که توی این چند روز چندمین وبلاگی هستید که از لئون نوشته.

+ من یا وبگردی میکنم یا با شرمندگی تمام میشینم به کودک درونم بها میدم و فوتبال بازی میکنم. بیخوابی زیاد هم بد نیست.




چه خبر بدیه این که می گید یک عده ای از لئون نوشته اند. گمانم نشانه ای است برا بروز حس انتقام جویی ... شاید هم نه. بی خوابی هم بد نیست، اگر با حال خوش باشد نه از روی اضطراب

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">