مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

این‌جا درونیات من است؛ مکشوف، رنگ‌هایش را می‌نگارم. این‌جا گاهی بلند فکر می‌کنم، گاهی زمزمه می‌کنم، شاید گاهی هم داد بزنم درباره‌ی بعضی لحظاتم و دل‌مشغولی‌های این سال‌هایم.

بایگانی

تشتت آراء

شنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۸۸، ۰۳:۱۳ ب.ظ
خیلی خوب است که از همه ی حرف ها را بشنوی. یعنی تحمل داشته باشی آنهایی که با تو هم رای و نظر نیستند حرف بزنند و تو گوش کنی بدون اینکه فحش بدهی یا بخواهی ساکتشان کنی. خیلی رفتار مدنی و دموکراتیکی از خودت نشان داده ای اگر این کار را بکنی. ولی آن لرزش خفیفی که توی بند بند وجودت می دود، آن نفسی که عمیق فرومی دهی، آن یک لحظه ای که چشمت را می بیندی و پلک زدنت کمی بیش از معمول طول می کشد، یعنی اینکه طرف ناخن هایش را گذاشته روی تخته سیاه و با همان صدای فجیع --یادت می آید مدرسه را و بچه های مردم آزار را؟-- هی از بالا تخته را خراش می دهد تا پایین و تو هی صدا را گوش می دهی بی اینکه بخواهی اعتراض کنی. می خواهی اعصابت ریلکس باشد تا بتوانی منطقی جواب بدهی، جواب که سرش را بخورد، همان منطقی فکر هم بکنی کافی است.
پ.ن: حال این روزهای گورد من است
۸۸/۰۶/۲۸

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">