مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

این‌جا درونیات من است؛ مکشوف، رنگ‌هایش را می‌نگارم. این‌جا گاهی بلند فکر می‌کنم، گاهی زمزمه می‌کنم، شاید گاهی هم داد بزنم درباره‌ی بعضی لحظاتم و دل‌مشغولی‌های این سال‌هایم.

بایگانی

فصل توت فرنگی

يكشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۸۸، ۱۰:۰۰ ق.ظ

زندگی هجوم می آورد بی اعتنا به تو ای که حوصله اش را نداری. چاره ای نیست. توت فرنگی های رسیده را باید چید.

توی یک مزرعه توت فرنگی و گوجه و ذرت، نگار 2 تا سبدِ پر توت فرنگی چید دیروز

۸۸/۰۴/۱۴

نظرات  (۲)

اوووف؛ چه توت‌فرنگی‌هایی. خدا این معصوم‌ک را حفظ کند برای خانواده‌اش.
زیبایی زندگی زیبایی همین دستهای زیباست
چقدر دلم تنگ شده برای این دستها که جفتشون با هم توی یک دست من جا میشن تازه باز هم جا زیاد میاد
خوش به حالت که این دست ها کنار تو ست




ای بابا حسودیم شد. عکس دستهای خودمم بذارم اینطوری می گی؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">