مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

این‌جا درونیات من است؛ مکشوف، رنگ‌هایش را می‌نگارم. این‌جا گاهی بلند فکر می‌کنم، گاهی زمزمه می‌کنم، شاید گاهی هم داد بزنم درباره‌ی بعضی لحظاتم و دل‌مشغولی‌های این سال‌هایم.

بایگانی

باشد که دمی باران بر برگ و گیا کوبد

جمعه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۸۸، ۰۴:۰۴ ق.ظ
دیده ای گاهی نصف آسمان ابر است نصف دیگرش خورشید می تابد درخشان؟ بعد همان طرف که ابر است شروع می کند به سر و صدا و یک باره باران تند -- بهش می گویند رگبار؟ این اتفاق گمانم فقط توی بهار می افتد. این طوری که می شود آسمان، من می دوم هر چه گلدان دور بر خانه دارم -- که تعدادشان کم هم نیست -- بر می دارم و می گذارم زیر باران بهار که نفس بکشند. بعد می ایستم به نگاه کردن آسمان و رنگین کمانی که دیر یا زود پیدایش می شود از یک طرف. همین حالا هم همه ی این کارها را کرده ام. فقط می دانی چه شد؟ رگبار اول فقط باران نبود. این بار تگرگ بود؛ شاید 2 3 دقیقه. بعد شد باران.‬ و من مدام توی فکر آن درختِ سر پیچ کوچه بودم که باز امسال هم ازش عکس نگرفته ام و حالا این تگرگ همه ی گلهای سفیدش را ریخته است لابد. شبیه درخت بید است ولی گل می دهد این فصل، گلهای ریز سفید. وقتی گل می دهد باورت نمی شود که تمام طول زمستان را دوام آورده با این حس ظریف عروس وارش. گاهی به نظر واقعی نمی آید از فرط زیبایی. گاهی تمام زمستان فکر می کنم "خیال" کرده ام گلهایش را. عکس را برای همین می خواستم. برای اینکه باورم شود وجود خارجی دارد حال این روزهای این درخت.


۸۸/۰۲/۱۸

نظرات  (۴)

عالی... «حسِّ ظریفِ عروس‌وارش»، «وقتی گل می‌دهد باورت نمی‌شود که تمامِ طولِ زمستان را دوام آورده»، گاهی به‌نظر واقعی نمی‌آد از فرطِ زیبایی»، گاهی تمامِ زمستان فکر می‌کنم [خیال] کرده‌ام گل‌هایش را». این تعابیر خیلی خیلی خوب‌ند. این قلم واقعا بالغ و داستانی‌ست.




چه کامنت امیدوارکننده‌ای. بالاخره آن چند ترم کلاس حوزه‌‌هنری و آن‌همه داستان خواندن باید به یک‌ دردی بخورد دیگر :)
در ضمن باید هزار تا مچکر اضافه کنم برای اونی‌ که چشم هاش از خواب آلودگی‌ چسبناک بود ولی‌ با حوصله چند تا از این جمله‌ها رو ویراست.
می خوای من بیام عکس بگیرم. چند روزه هی می خوام برم تو خیابون یه کمی از این بهار خوشگل عکس بگیرم ذخیره کنم برای زمستون, اما خونه که می رسم بلانسبت جنازه تکون نمی تونم بخورم





دیگه ریخت همه ی گلهاش :(



موفق باشید کاش که کشف شوید نه مکشوف

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">