مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

این‌جا درونیات من است؛ مکشوف، رنگ‌هایش را می‌نگارم. این‌جا گاهی بلند فکر می‌کنم، گاهی زمزمه می‌کنم، شاید گاهی هم داد بزنم درباره‌ی بعضی لحظاتم و دل‌مشغولی‌های این سال‌هایم.

بایگانی

غفلت

جمعه, ۳۰ اسفند ۱۳۸۷، ۱۲:۰۷ ق.ظ
تکرار شد. امسال منتظر خبرهای بزرگ و اتفاقات بزرگ خواهم بود. دوباره همان آیه تکرار شد. آین آیه ای که سر و سری دارد با من و من همچنان عاجز از درکش. تکرار شد. و درست چند ساعت بعد از آن خبری عجیب رسید. این هم آغازش.

غفلت جایز نیست این بار. نشانه ها در راهند. 

پ.ن: تفال حافظ مان هم عجیب بود. «نماز شام غریبان چو گریه آغازم» از میان آن همه غزل.

۸۷/۱۲/۳۰

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">