مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

این‌جا درونیات من است؛ مکشوف، رنگ‌هایش را می‌نگارم. این‌جا گاهی بلند فکر می‌کنم، گاهی زمزمه می‌کنم، شاید گاهی هم داد بزنم درباره‌ی بعضی لحظاتم و دل‌مشغولی‌های این سال‌هایم.

بایگانی

جامعه شناسی دین درس خطرناکی است (2)

سه شنبه, ۸ بهمن ۱۳۸۷، ۰۵:۰۷ ق.ظ
این‌قدر جامعه‌شناس شده‌ام که وقتی بخش عقاید پاگانی کتاب سایبرهنج  را می‌خوانم و می‌رسم به جریان‌ها و جنبش‌های آن‌لاین جادوگرهای معاصر رویم نمی شود بلند‌بلند بخندم. این‌قدر جامعه‌شناس شده‌ام که فکر کنم Religion --‌the same as Reality-- is socially constructed. این که "دین" و "واقعیت" مثل بقیه‌ی نهادهای اجتماعی حاصل روابط اجتماعی و  social interaction هستند و مثل آن که به مسیحیت و یهودیت و اسلام نمی شود خندید به آئین جادوگری و عقاید پاگانی یک مشت جادوگر هم نمی شود خندید؛ جامعه‌شناسانه اگر بخوانیمشان.

این شد یک تکه از این‌که "چرا جامعه‌شناسی دین درس خطرناکی است؟" باشد تا بقیه‌اش را بگویم.

پ.ن: از‌ هم‌این حالا ذوق‌ذوق یک‌شنبه‌ای را می‌زند دلم که تنهایی با خودم بسی صفا خواهم کرد. توی To do لیستم سه بار درشت و خوش نوشته‌ام: فیلم-- کتاب با اسمایلی قه‌قهه. یک‌شنبه مهمان‌هایم می‌روند بعد از 3 ماه و 10 روز. (الان خیلی اوج اژدها صفتی خودم را نشان دادم؟)

۸۷/۱۱/۰۸

نظرات  (۱)

ها! دیدید «تو دو» را درست گفته بودم!




بلـــه. از این‌ها زیاد خواهید دید :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">