تصویر شعر خواندنت برای سقا کنار یک سقاخانه توی خیابان نمیدانم چی نمیرود از جلوی چشمم. نمیرود. نمیرود.
تصویر شعر خواندنت برای سقا کنار یک سقاخانه توی خیابان نمیدانم چی نمیرود از جلوی چشمم. نمیرود. نمیرود.
مَن کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعًا ۚ
إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ ۚ
وَالَّذِینَ یَمْکُرُونَ السَّیِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ ۖ
وَمَکْرُ أُولَٰئِکَ هُوَ یَبُورُ
35:10
Whoever desires honor, then to Allah belongs the honor wholly. To Him do ascend the good words; and the good deeds, lift them up, and (as for) those who plan evil deeds, they shall have a severe chastisement; and (as for) their plan, it shall perish.
دیشب در معنای "ایمان" می گفت و آن را به دو شکل تعریف کرد: یکی آن تعریفی که ایمان به منزله ی کارت عضویت فرد در جامعه ی مسلمانان است. همان که شهادتین را بگوید، مومن شناخته می شود و می شود جزو جامعه ی مسلمین. که این تعریف مملو از نوعی خوش بینی و تساهل و تسامح است که بنابر آن فرد مومن به راحتی از این جامعه کنار گذاشته نمی شود. این تعریف از ایمان رابطه ی بین انسان ها را مد نظر دارد. رابطه ی اجتماعی آدم ها را شامل می شود. شکل دوم تعریف ایمان آن تعریفی است که قرآن ایمان را بر آن اساس تعریف کرده است و شامل رابطه ی فرد با خدا می شود. این تعریف به قدر قابل ملاحظه ای شخصی و فردی است.
کل بحث این بود که چطور می توان "عمل" را از "عقیده" جدا دانست. که از اینجا شروع شد و رسید به بحث رهبری جامعه اسلامی و معنای "طاغوت".
آیه ی 256 سوره ی بقره را
لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ ۖ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ ۚ فَمَن یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ
بگذارید کنار آیه ی 60 سوره ی نساء
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ یُرِیدُونَ أَن یَتَحَاکَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَن یَکْفُرُوا بِهِ وَیُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَن یُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِیدًا
و بعد هم آیه ی 65 همان نساء
فَلَا وَرَبِّکَ لَا یُؤْمِنُونَ حَتَّىٰ یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لَا یَجِدُوا فِی أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُوا تَسْلِیمًا
و بعد اینها را اضافه کنید به آیه ی 59 نساء.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنکُمْ ۖ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا
چیده شدن اینها کنار هم و اینکه ما هر چه فکر کردیم نتوانستیم این آیه ها را طور دیگری بخوانیم که معنای دیگری ازشان در بیاوریم می شود همین نقطه ای که الان من ایستاده ام. همین که طبق معنای "ایمان" و "رهبری" در جامعه ی اسلامی بحث "عقیده" و "عمل" را نمی توان از هم تفکیک کرد. تندتر ش این که کسی که در متن دین اسلام عقیده و عمل را از هم جدا تعریف کند لزوماً مومن به حساب نمی آید.