- این روزها کسی فایل های صوتی این شبهای هیئتی که هر سال ایران که بودم می رفتم را آپلود می کند. گذشته از اینکه مشتاق شنیدن دعای اولش بودم که فکر کنم ضبطش نمی کنند و نیست جزو فایل ها و من همینطور دلتنگ لحن صدای حسین می مانم وقتی "صنمی قریش" می خواند، خیلی سخت خودم را راضی کرده ام که فایل ها را کامل بشنوم. بس که هوایی می شوم و به هم می ریزم و بودن حتی یک شب و یک لحظه در آن هیئت برایم می شود آرزویی دور از دسترس دور از ذهن دور از من. خیالش هم به ذهنم نمی رسد که روزی-شبی دوباره نماز مغرب را که خواندم هلهل بپرم سوار همآن پراید سیاه شوم و گاز بدهم تا برسم سر کوچه آن هیئت و ببینم هنوز جز خودشان هیچ کس نیامده و از خجالت اینکه چه زود آمده ام توی ماشین بمانم تا کمی جمعیت زیاد شود و صدای زیارت عاشورایشان برسد تا سر کوچه و بعد نمنم از ماشین پیاده شوم و بروم داخل. "چه روزهای غریبی هنوز یادم هست..."
-گاهی فکر می کنم تنها دلیل آمدن من و این غربت، احیای همین 10 شب بوده. نه اینکه من این میان کاره ای بوده ام، انگار بهانه شده ام برای پرچم سیاهی که این 10 شب اینجا بالا می رود. و نه اینکه پیش از این نبوده که بوده ولی همان 3 شب آخر و مثل بقیهی برنامه ها و مراسم در دانشگاه یا جایی شبیه آن بر گزار می شده. انگار خانه مان این دوسال شده "جایی" برای هماین 10 شب. "جایی" که می شود توش روی زمین نشست و گریه کرد حتی با صدای بلند. "جایی" که می توانی نگران نگاه های بیرونی نباشی وقتی گریه ات به شور می افتد.
---
بعدالتحریر: ظاهرا عدهی زیادی در پی سرچ جملهی «شیعتی مهما شربتم» به اینجا رسیدهاند. این فایل صوتی و این هم شعر کاملش است: لینک یوتیوب
شیعَتی مَهماشَرِبْتُمْ ماءَ عَذْبٍ فَاذکُرونی اَوْ سَمِعْتُمْ بِغَریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَاْنْدُ بُونی
من شهید کربلایم سر بریده از قفایم
لَیْتَکُمْ فی یَوْمِ عاشُورا جَمیعاً تَنْظُرونی کَیْفَ اَسْتَسْقی لِطِفْلی فَاَبَوْا اَنْ یَرْحَمونی
من شهید کربلایم سر بریده از قفایم
وَ اَناَ اَلْسِّبْطُ اَلَّذی مِنْ غَیْرِ جُرْمٍ قَتَلُونی وَ بِجُرْدِ الْخَیْلِ بَعْدَ اَلْقَتْلِ عَمْداً سَحَقُوُنی
من شهید کربلایم سر بریده از قفایم
من چنین بیکس نبودم کاندراین وادی رسیدم بیکسم کردید وچشم از چشمه خون مالامالم
من شهید کربلایم سر بریده از قفایم
اکبرم کشتید وعون وجعفر وعباس و قاسم این مَنَمْ کز ظُلْمِتان چون طایر بشکسته بالم
من شهید کربلایم سر بریده از قفایم
وحش وطیراین بیابان جمله سیرابند وچون شد مـن که از آل رسولـم تشنـهی آب زُلالَـم
من شهید کربلایم سر بریده از قفایم