مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

این‌جا درونیات من است؛ مکشوف، رنگ‌هایش را می‌نگارم. این‌جا گاهی بلند فکر می‌کنم، گاهی زمزمه می‌کنم، شاید گاهی هم داد بزنم درباره‌ی بعضی لحظاتم و دل‌مشغولی‌های این سال‌هایم.

بایگانی

تجربه‌ی بی‌بدیل داستان شنوی

يكشنبه, ۱ دی ۱۳۸۷، ۱۰:۳۶ ق.ظ
یادم نمی آید رادیو زمانه چندتا فایل صوتی داستان‌خوانی را تا به حال آپ‌لود کرده است فقط می دانم که از هم‌آن اولین داستان‌ها بود که هم‌راهش شدم. خوبی‌اش این بود که می شد فقط گوش‌ات آزاد باشد و دستت به کاری و لذت آن داستان را ببری با صدای نویسنده‌اش. تجربه‌ی قشنگی است این داستان خوانی و داستان شنوی. من دوستش دارم و چند وقتی است که معلوم شده است دقیقاً مال کدام لحظاتم است.

دو روز تعطیل آخر هر هفته دو سبد لباس کثیف توی ماشین می ریزم. شنبه ها لباس های روشن و سفید، یک‌شنبه ها لباس های تیره. صبح بعد از صبحانه لباس ها می ریزم توی ماشین لباس شویی. بعد می روم پی کارم تا ظهر بعد از نهار که می روم لباس های شسته را می ریزم توی ماشین خشک کن و دوباره می روم پی کارم. شنبه شب ها یک ملافه ی تمیز می اندازم گوشه‌ی یکی از هم‌این اتاق‌ها و لباس‌های تمیز خشک آن روز را خالی می‌کنم رویش. و یک‌شنبه ها دوباره هم‌این کار را برای آن یکی سبد لباس ها تکرار می کنم. یک‌شنبه ها شب بعد از اینکه به قول رضا قاسمی "همه‌ی اشباح مدرنیته به خواب رفتند"‌ شروع می کنم به جمع و جور کردن آن دو سبد لباسی که حالا برق برق می زنند از تمیزی و بوی نرم کننده و پودر. آرام آرام تا می کنم و دسته دسته هر کدام را جدا می کنم: اتو کشی ها جدا، لباس های زیر وحید جدا،‌ لباس‌های بیرونی اش جدا،‌ لباس های راحتی اش جدا، و لباس های خودم هم به هم‌این ترتیب. تا می کنم و هر کدام را می گذارم سر جای خودش. یکی از آرام ترین لحظات زندگیم است که این چند وقت با داستان‌خوانی رادیو زمانه رنگی‌ و لذت بخش‌تر شده است.

دوست دارم این هم‌راهی بوی تمیزی لباس ها را با صدای این نویسنده ها. دوست دارم این آرام نشستن و خانم خانه شدنم را با طعم داستان های اغلب پست مدرن رادیو زمانه. مخصوصاً ام‌شب که مقاله‌ی آخر درس روش شناسی را هم فرستاده ام و یک حس ملایم کاذب رویم نشست کرده.   

پ.ن: آهای کسی که از برو بچ رادیو زمانه ای و این را می خوانی! بدان و آگاه باش که این موسیقی متن بخش داستان خوانی بسی اسکاچ است و زجر کش می کند مرا. خب عوضش کنید بعد از این‌همه وقت دیگر.

۸۷/۱۰/۰۱

نظرات  (۱)

با سلام . من اکثر فایل های داستانخوانی رادیو زمانه را دارم و متاسفانه بخشی از فایلها که در هارد قدیمی بود از بین رفت مثل داستان خوانی علیرضا محمدی ایرانمهر یا داستان حمید یاوری . ازتون خواهش میکنم هر چندتا که از این داستانها رو دارید بهم بدید بنده هم آن فایلهایی که دارم را تقدیم میکنم . ممنون میشم خبر بدید .

پاسخ:
پاسخ:
من فایل ها رو سیو نکردم متاسفانه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">