شناخت. نوشته. نویسنده
پنجشنبه, ۲۸ آذر ۱۳۸۷، ۰۵:۱۱ ق.ظ
همیشه مشکل دارم با این سوال که: "فلانی" را می شناسی؟ و این "فلانی" توی گوگل تاک من هست یا وبلاگش را می خوانم هرروز یا توی گودرم share اش کرده ام چندین بار یا اگر مسنجرم را باز کنم آنجاست یا برایم پیام می زند گاهی یا توی کامنتدانی اینجا و آنجا نظر می گذارد بعضاً یا توی فیسبوک یا ارکاتم هست و این در حالی است که من هیچوقت این آدم را ندیدهام. خلاصه که من نمی دانم در برابر این سوال که می شناسم این آدم/ها را یا نه چه جوابی باید بدهم. به من باشد فکر می کنم خواندن نوشتههای آدمها خیلی بیشتر از دیدنشان محل شناخت است ولی فهم عامیانهای که از شناخت می پرسد منظورش دید و بازدید از نزدیک و فیزیکی است. کسی می گفت نوشتههای آدمها فقط یک تکه از وجودشان است که ممکن است خیالی، موهوم، دروغی، یا خیلی چیزهای دیگر باشد که واقعاً آن آدم آنطور نیست. یا همهی آن آدم اینی نیست که توی نوشته اش هست. گفتمش مگر دیدن فیزیکی یک آدم از نزدیک همهیوجود آن آدم است؟ چقدر مگر یک آدم در برخورد از نزدیک، خودش است؟ یعنی کی می تواند ثابت کند این آدم توی نوشتههایش بیشتر خودش است یا در برخود رو در رو؟ کی میتواند ادعا کند با دیدن آدمها آنها را بیشتر خواهی شناخت تا با خواندن نوشتههایشان؟ من خیلی وقتها فکر میکنم آدمها را از نوشتههایشان بهتر می شود تحلیل کرد تا از برخورد نزدیک باهاشان. و قضیه تازه بغرنجتر هم میشود اگر گاهی با این آدم مثلاً چت هم کرده باشی یا ایمیلی هم صد سال یکبار به هم پرانده باشید. دیگر نور علی نور است. من که کلاً قاطی میکنم وقتی ازم بپرسند این آدم را می شناسی یا نه و من فقط خواندهامش یا جوابش را گاهی گداری داده ام یا حتی نداده ام.
یک کم بیشتر که فکر می کنم گمان می کنم که حرفم دربارهی از نوشته شناختن آدمها اصلاً بیراه نیست. مگر نهاینکه بخش بزرگی از شناخت دینی ما از هماین نوشتهها به وجود آمده؟ مگر دسترسی مستقیم ما به پیامبران و ائمه از هماین نوشتهها حاصل نشده؟ اصلاً خود خدا و دینش را مگر از هماین قرآن مکتوب نیست که می شناسیم؟ منظورم این نیست که تنها راه شناخت دینی رجوع به آثار مکتوب است. منظورم این است که رجوع به آثار مکتوب یکی از مستدلترین راههاست. حالا با آن موضوع بالا اصلاً قابل قیاس نیست فقط برای توجیه حجیت وسیله و ابزاری که گمانم در شناخت نقش بیشتری دارد این دلیل را آوردم.
۸۷/۰۹/۲۸