آن اوایلی که آمده بودم اینجا یک ادیتور داشتم برای کارهای درسیم که هفتهای یکبار میرفتم خانهاش و با هم کار میکردیم. من هیچوقت ازش نپرسیده بودم اصالتش کجاییست. یکبار خودش تعریف کرد که صرب است. من یک طوری شدم. مدام یاد جنگ بوسنی میافتادم و درگیر میشدم با خودم. بعدش کمکم راه آمدم با قضیه. چه ربطی داشت؟ این آدم اصلا زمان جنگ آنجا نبوده. اصالتا هم آدم ضد جنگ و صلحطلبی بود. به شدت هم به فرهنگهای مختلف احترام میگذاشت - یعنی من آنقدر باهاش رفت و آمد کرده بودم که این چیزها را ببینم.
دیشب توی این فیلم دربارهی همسر وزیر دفاع اسرائیل (میرا) یک همچین حسی بهم دست داده بود. شاید قصه را طوری پرداخته بودند که به همین هدف برسند شاید هم نه. چون فیلمش اگر چه اسرائیل و مشکلاتش را به رسمیت میشناخت ولی ته قصه، ظلمی بود که به فلسطینیها داشت میشد. فیلم بیشتر راجع به روانشناسی سیاسی این مخاصمهی ریشهدار و تحلیل لایههای درونی روابط انسانی - بیشتر زنانه - بود. تقابل سلما (زن باغدار و تنهای فلسطینی) و میرا که بیشتر همدلی بود تا خصومت بحث محوری فیلم بود از این جهت.
و بعد فضاسازی روابط درونگروهی فلسطینیها و سنتهایی که در قبال زندگی یک زن تنها وجود دارد هم قابل توجه بود. اینکه همه حواسشان به روابط خصوصی زن تنهایی است که «باید» اعتبار و احترام همسر مردهش را حفظ کند به قیمت اینکه زندگی خودش سرد و یخزده و سخت طی شود. یا کافهی تمام مردانهای که با ورود یک زن همه درش سکوت میکنند. یا حریمهای تعریف شدهای که «باید» همه در زندگیشان رعایت کنند و هیچ جای چانه زدن هم ندارد. و اگر چه که این پدیده در زندگی سلما بروز بیشتری دارد ولی میرا هم عملا در همین اضطرار است و کاری از دستش بر نمیآید به علت همین سلطهی مردانه.
این شبیهسازی درختهای لیمو و آدمها هم حکایتی بود برای خودش. درختانی که سالهاست ریشهدارند و بار میدهند و با حکمی نظامی هرس میشود و چیزی ازشان نمیماند. زندگیهایی که در سکوت تمام میشوند.
آخرین صحنهی فیلم، مثل خیلی از فیلمهای این ژانر، حرف اصلی را میزند. وزیر دفاع اسرائیل که نامش هم اسرائیل است به دیوارهای سیمانیای که دور تا دور خانهاش کشیده شده نگاه میکند. قبل از دیوارها، خانه به باغ لیموی سلما مشرف بود و دادگاه حکم داد نصف درختها را ریشهکن کنند و دیواری هم دور تا دور خانهی وزیر بکشند؛ مثل همیشه نه اسرائیل به همهی آنچه میخواسته رسیده و نه فلسطین برندهی ماجراست. ولی همهاش همین نیست. فیلم داشت نشان میداد که این دیوارهایی که اسرائیل میکشد در واقع سدیست که خودش را از زندگی و آدمها و زیبایی دور میکند.