مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

این‌جا درونیات من است؛ مکشوف، رنگ‌هایش را می‌نگارم. این‌جا گاهی بلند فکر می‌کنم، گاهی زمزمه می‌کنم، شاید گاهی هم داد بزنم درباره‌ی بعضی لحظاتم و دل‌مشغولی‌های این سال‌هایم.

بایگانی

برنامه‌ی دهه‌ی‌ اول محرممان از فردا شروع می‌شود. نگرانم با این‌که جایش نیست. یعنی این‌قدر این بر و بچه‌های دور و بر پایه‌اند که از ویکند قبل آمدند و سیاهی زدند و خانه را جمع کردند و همه چی و من هم که داشتم آیه را سر و سامان می‌دادم یک‌بند. مامان هست، بابای وحید هم دیشب رسید. کمک زیاد است امسال. سخنران‌ها  را قبل از به دنیا آمدن آیه هماهنگ کردیم. مداح‌ها را هم سپردیم به یکی از دوستان که هماهنگ کند و شعرها را از قبل بررسی کند که کسی چیز شبه‌ناکی نخواند. مقتل‌خوان هم آماده است. برنامه‌ی غذا و حمل و نقل هم تقریبا درست و درمان است
دل‌شوره‌ام از این‌ها نیست حتما. از شروع محرم است.
۹۱/۰۸/۲۵

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">