از روی تل دل، حرمت دیده میشود
دوشنبه, ۷ آذر ۱۳۹۰، ۰۲:۳۵ ب.ظ
از جمعهی پیش برنامهی روضههای ما شروع شده است. این یک اطلاعیه نیست؛ این تمنای حضورتان است.
----
تصویر نوشتههای حج من هنوز تمام نشده ولی حال دلم الان دگرگون است؛ به آنطور نوشتن رضا نیست دیگر. شاید بعد از این دهه باز از حج نوشتم. گمانم حالا باید بنویسم که چه دل پری داشتم از مهاجرت به زمینی سرد و یخزده که هیچ دوست و آشنایی هم توش نداشتم. از غر زدنها، از سختی تنهایی، از ناشکریها. گمانم باید اعتراف کنم که آدم جهول است؛ از یک ثانیهی بعد زندگیش هم خبر ندارد. حالا باید نگاه کنم به آسمان و بگویم چه کردی با این بندهی بسیار عاصیات!
دلم میخواهد اینجا یک پرانتز باز کنم و یک جملهی دیگر اضافه کنم ولی چشمهام را میبندم و نفس عمیق میکشم و این صفحه را میبندم.
۹۰/۰۹/۰۷
دعا کنید حلاوتش موندگار شه تو وجودمون که نوشتنش هم میسر باشه. لطفتون مستدام