مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

این‌جا درونیات من است؛ مکشوف، رنگ‌هایش را می‌نگارم. این‌جا گاهی بلند فکر می‌کنم، گاهی زمزمه می‌کنم، شاید گاهی هم داد بزنم درباره‌ی بعضی لحظاتم و دل‌مشغولی‌های این سال‌هایم.

بایگانی

۳۹

چهارشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۰، ۰۷:۵۹ ق.ظ
از صبح در بهت نوشته‌ و حال سمیه مانده‌ام (+ و +). یک بند گفته‌ام یا غیاث المستغیثین و لرزیده‌ام. ظلمی‌ است که قوه‌ی تحلیلم را سوزانده. حالا فقط کسی درونم ضجه‌ می‌زند. 

-----

شاید اگر این همه درد نداشت این خبر از معنی "بیت"‌ می‌نوشتم و ارتباطش با "صلاة" که بر عهد دیروزم مانده باشم. نشد. 

۹۰/۰۶/۲۳

نظرات  (۲)

http://www.google.com/reader/item/tag:google.com,2005:reader/item/ef3ac6e67d3f0139




اینو فرستادی که روشن‌گری کرده باشی؟
خدا لعنت کنه..
باورم نمیشه..
به چه جرمی؟؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">