تا از ره و رسم عقل، بیرون نشوی
غربیها (به گمان من ربطی به غرب و شرق ندارد البته) در فهم این موضوع که علوم عقلی لزوماً جدای از معنویت و اعتقاد تعریف نمیشود به مشکل بر خواهند خورد. زیرا مدتهاست قطعیتی که در علوم عقلی وجود دارد، به عنوان ابزاری در جهت تخریب باقی امور یقینی و مسلم در حیطهی مذهب و ماوراءالطبیعه برایشان عمل کردهاست. ولی نکتهی مهم این است که در روششناسی اسلامی، حتی بحث در مورد امور دینی صرفاً برپایهی امور غیر معقول و معجزهآسا شکل نگرفته، بلکه اساس بحث بر پایهی مدارک و شواهد عقلی و فکری است. این بُعد اسلام که در دایرهی اعتقادی تشیّع بسیار مورد تاکید است، قالب و محتوای تولیدات علمی و دینی این مکتب را قویاً تحت تاثیر قرار داده. (ص. ۱۶)1
پ.ن. ترجمهی آزاد من است از متن نصر.
[1] Nasr, H. (1975). Preface. In M. H. Tabataba'i, Shi'ite Islam (H. Nasr, Trans.)(pp. 6-28). London: Goerge Allen & Unwin Ltd.
وقتی داره تو حوزهی فلسفه حرف میزنه طبعا برای جواب این سوال سراغ فلسفهی اسلامی رفت