لَهُ الْإِحاطَةُ بِکُلِّ شَىْءٍ
-------
صبحی که با لیوان یخکرده چایم سر ایمیلها و گودر بودم یکی در خانه را زد. حال نداشتم بروم باز کنم. فکر کردم حتماً باز از این دخترک/پسرکهایی است که به زور دو بسته شکلات را میفروشند 10 دلار برای اعانه جمع کردن (الان یاد رابینهود و جان کوچولو افتادم). این هفتههای آخر سال خانهی ما و همسایههایمان پر میشود از انواع شکلات و شیرینی خیریهای؛ کی دلش میآید دست بچهای را که نوک دماغش از سرما سرخ شده و سرانگشتانِ از دستکش بیرونزدهاش بیحس است را رد کند؟ خلاصه که باز نکردم در را. طرف چندبار هم کوبید به در چون نور چراغ توی راهرو را میدید و مطمئن بود کسی خانه است. من ولی محلش نگذاشتم و قلپ قلپ چای یخکرده خوردم و اسکرول کردم. بعدش دیدم چیزی چسباند روی در. تازه دوزاریم افتاد که پستچی بوده طرف. تا دویدم مانتو و روسریم را بردارم و بدوم دنبالش، گازش را گرفت و رفت. یادداشت گذاشته بود که فردا بیا پست بستهات را بگیر. لجم گرفت از خودم. قطعاً از ایران بود و حتماً میتوانست حال بیحالم را تغییر دهد. حالا باید به ضرب دگنگ هم که شده حواسم را جمع کارهای امروزم کنم نه محتوای بستهی رسیده تا فردا.
حالا آمدهام دانشکده و تمام راه از پارکینگ تا اتاق کارم را فحش دادهام به این هوا و پشتبندش هم خودم را تخطئه کردهام که حالا که چی دری وری میگویی؟ باورت شود که زمستان است و همین است که هست فعلاً. باز نشستم سر ایمیلهام. حسین از همان راه خیلی دور برایم یک فایل صوتی فرستاده؛ دعاست. صدای خودش است. با فراز و فرودش اشکهایم میچکد؛ نمیدانم از دعاست یا دلتنگی [بقیهاش را برای خودش مینویسم نه اینجا]. باید میرسید به دستم همین امروز ...
همان صبحی که تو حال خودم بودم به دلم آمد به یکی ایمیل تبریک عید امروز را بزنم و زدم. حالا جواب داده که این را به یادگار داشته باش:
إِنَّ هَذِهِ اَلْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ اَلْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ اَلْحِکَمِ
این دلها ملول میشوند، همانطور که بدنها خسته و ملول میشوند، پس برای شادمان ساختنشان سخنان نغز و حکمتآمیز بجویید. (حکمت ٨٩ نهج البلاغه)
از کجا فهمید حال نالهام امروز؟
باید بروم سراغ سخنان حکمتآمیز گری بانت که دارد چپچپ نگاهم میکند و امروز زنده یا مرده باید تمام شود نوتبرداریم از کتابهایش و هم سراغ روزمهام که باز باید از نو نوشته شود ...
:) نامه نبود. بسته بود. یادم نیست چی بود توش.