بعد از سفر
يكشنبه, ۲۷ تیر ۱۳۸۹، ۰۷:۳۵ ب.ظ
آدمی که من باشم از سفر برگشته و این صفحه را باز کرده و میبیند دستیدستی یک ماه است چیزی ننوشته. حالا باید انتخاب کند بین جدی گرفتن نگاه چپچپ و دهان تا خرخره باز و پر 4 تا چمدان 32 کیلویی که محتویاتشان باید در اسرع وقت جابهجا شود و نوشتن این همه تصویر و حرف در گلو مانده.
پ.ن.من انتخاب نکردم؛ تسلیم نگاه غضبآلود چمدانها شدم.
۸۹/۰۴/۲۷