عمرم در آرزو شد و در انتظار هم*
دوشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۸۹، ۱۰:۰۹ ق.ظ
گاهی با کسی حرف می زنی؛ دور است، دوری. از دلتنگیش می گوید. از نبودنت. از حسرت کنار تو بودنش. احساسات است. نیاز به با هم بودن است ... گاهی با کسی حرف می زنی؛ دور است، دوری. ولی فقط دلتنگی و احساس نیست. فقط حسرت نیست. یاد آوری وظیفه است؛ که "باید" جایی باشی و نیستی. که "باید" زمانی را با او سپری کنی و نیستی. که "باید" این را بفهمی.
امروز، لحن حسین دیگر یک حس عاطفی نرم و خوش آهنگ نبود؛ تذکری بود برای یاد آوری وظایف خواهریم.
پ.ن. 2 سال ندیدنشان زیاد است. 2 سال از حد ظرفیت من بیشتر است؛ خیلی بیشتر.
* خاقانی
۸۹/۰۲/۱۳