مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

وَلَقَد خَلَقنَا الإنسَان وَنَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُه وَنَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید

مکشوف

این‌جا درونیات من است؛ مکشوف، رنگ‌هایش را می‌نگارم. این‌جا گاهی بلند فکر می‌کنم، گاهی زمزمه می‌کنم، شاید گاهی هم داد بزنم درباره‌ی بعضی لحظاتم و دل‌مشغولی‌های این سال‌هایم.

بایگانی

ظهر شرعی

چهارشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۸۸، ۰۸:۳۴ ب.ظ
بارها اتفاق افتاده که یکی از همین بر و بچه های کانادایی سرزده وارد اتاق کارم شده و پرسیده "ظهر" شده؟ و من به جای اینکه به ساعتم نگاه کنم به این آیکون کوچک پایین صفحه ی مانیتورم که اوقات شرعی را نشان می دهد نگاه کرده ام و جواب داده ام که شده یا نه. بعد که طرف رفته دویده ام دنبالش که شرمنده اگر منظورت از ظهر ساعت 12 است که شده و گذشته (مثلاً). حکایتی شده این ساعت های ما. ظهر برای من ظهر شرعی است که متغییر است ساعتش. برای این دوستان ساعت 12، ظهر است؛ توی هر فصلی و هر جایی. این تفاوت را دوست دارم. نه به خاطر پشتوانه ی معنوی اش؛ به خاطر پیوند واقعیش با طبیعت، با خورشید، با حرکت زمین. یک جور احساس وحدت با کل کائنات درش مستتر است. مثل قوانین اجتماعی، مجازی نیست.
۸۸/۰۱/۱۲

نظرات  (۱)

سلامت سعادت سیادت سخاوت سروری سرسبزی سرور هفت سین عمرتان باد. .

. ...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">