جامعهشناسی دین درس خطرناکی است (3)
دوشنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۸۷، ۰۲:۱۷ ق.ظ
اگر بخواهی دین را جامعهشناسانه در متن جامعه بخوانی به این نتیجه خواهی رسید که فقدان "آتوریته" در دین سبب فروپاشی جامعهی دینمدار شده و دموکراسی که یکی از ابتدائیترین مفاهیم مدرنیته است با آتوریتهی دینی در تضاد قرار می گیرد. من نمی فهمم البته جوامع دینمدار چه اصراری دارند بر اثبات و ایجاد دموکراسی ولی هر چه بیشتر می خوانم کمتر به این نتیجه می رسم که "آتوریتهی مطلقه" چیز به درد نخوری برای جامعهی دینمدار است. منظورم این است که آن جامعه ای که میخواهد دینمدار بماند چرا باید پیه دموکراسی را به تنش بمالد؟ کتاب Hare Krishna Transformed را که یک آدم دقیق موشکاف از جامعهی خود هر کریشناییها نوشته که اگر بخوانی با ضریب قریب به یقین به هماین نتیجه میرسی؛ روش کمی و کیفی را درهم استفاده کرده و یک متن شسته رفته از اینکه چطور یک گروه دینی بدون پیش بینی سیستم رهبری برای خودشان مجبور شدند بعد از فوت رهبر اصلی از یک گروه اقلیت فرهنگی متضاد (culture of opposition) درون جامعه ی امریکا تبدیل شوند به یک گروه اقلیت فرهنگی حمایتگر نرم ها و ارزش های امریکایی (culture of support)؛ بدون قضاوت دربارهی اینکه کدام دسته از این ارزشها (هر کریشنا یا فرهنگ امریکایی) مثبت یا منفی اند در کلیت ساختار اخلاقی جامعه. ولی نکته اش این است که به هر حال کسی به زور به عضویت آن جامعهی دینگرا در نیامده از ابتدا.
۸۷/۱۱/۲۱