مثلاً پست اول
شنبه, ۱۶ آذر ۱۳۸۷، ۰۲:۱۴ ق.ظ
اینجا
کسی است پنهان
دامان من گرفته
خود را سپس کشیده
پیشان من گرفته
اینجا کسی است پنهان
چون جان و خوشتر از جان
باغی به من نموده
ایوان من گرفته
اینجا کسی است پنهان
همچون خیال در دل
اما فروغ رویش ارکان من گرفته
اینجا کسی است پنهان
مانند قند در نی
شیرین شکر فروشی دکان من گرفته
جادو و چشم بندی ،چشم کساش نبیند
سوداگری است موزون، میزان من گرفته
چون گلشکر من و او در همدگر سرشته
من خوی او گرفته، او آن من گرفته
دامان من گرفته
خود را سپس کشیده
پیشان من گرفته
اینجا کسی است پنهان
چون جان و خوشتر از جان
باغی به من نموده
ایوان من گرفته
اینجا کسی است پنهان
همچون خیال در دل
اما فروغ رویش ارکان من گرفته
اینجا کسی است پنهان
مانند قند در نی
شیرین شکر فروشی دکان من گرفته
جادو و چشم بندی ،چشم کساش نبیند
سوداگری است موزون، میزان من گرفته
چون گلشکر من و او در همدگر سرشته
من خوی او گرفته، او آن من گرفته
.
.
.
۸۷/۰۹/۱۶
یادم میآید با عجله و بیحوصله نوشتم این را ولی بسیار دوستش میدارم